اسم دختر
سپتامبر 5, 2018کدام حیوان آسمان را نمیبیند
سپتامبر 10, 2018لیست رمان های هما پور اصفهانی
یکی از جذابترین رمان های هما پور اصفهانی ، رمان سیگار شکلاتی او است که امروزه طرفدار بسیار زیادی پیدا کرده و همین موضوع موجب مشهور شدن این نویسنده ی جوان شد . خانم هما پور اصفهانی متولد شهر زیبای اصفهان بوده و در سال 1369 به دنیا آمده است . وی مجرد بوده و متولد ماه اسفند بوده و طبق گفته های هما پور اصفهانی ، میخواهد رمان هایش مکتوب بماند و فقط محدور به فضای مجازی نباشد چرا که او معتقد است که ممکن است فضای مجازی رمان هایش را ماندگار نکند و از یاد و خاطره ها برود . در ادامه لیست رمان های هما پور اصفهانی را برایتان آورده ایم .
دانلود رمان های هما پور اصفهانی
ضربه ای به زیر پاکت … بالا پریدن یک نخ سیگار از جلد زرورقی … آن را با دو انگشت بیرون می کشد،
می گذارد کنج لبش و با آتشی که سرد تر از آتش جهنم زندگیش است روشنش می کند، همزمان پک می زند … عمیق … با همه رگ و پی تنش … سر سیگار سرخ و داغ می شد و قلب او آبی و خنک … طعم گسش اول حنجره اش را خراش می دهد و بعد از آن قلبش را در هم می فشارد، فیلتر شکلاتی سیگار دهنش رو خوش طعم میکند اما همزمان طعم تلخ دود اخمهایش را در هم می کشد … اما چیست این لذتی که باعث می شود پک دوم را محکم تر بزند و خط اخمی بین پلک هایش بنشاند؟
بوی شکلات داغ اطرافش را پر می کند، همان بویی که سالهاست اتاقش را عطر آگین کرده … همان بویی که سالهاست همراه عطرهایش شده … باز هم پکی دیگر و باز اسیر لذت می شود … در این لذت کسی را سهمیم نمی کند مگر کسی که لذت کشیدنش را چشیده باشد و درکش کند!
پک بعدی را لطیف تر می زند و باز هم توی ذهنش … نه توی واقعیت … فریاد می زند: «آهای شما! شما که نمی دانید من کیستم، چیستم، در ذهنم در دلم چه می گذرد چرا ادعایتان می شود؟!! فکر می کنید هر چه زندگی را تلخ تر کنید بر من سخت تر می گذرد؟
سخت در اشتباهید … زندگی من تلخ است اما به تلخی یک پک سیگار … تلخ و پر از لذت که حاضر نیستم در آن سهیمتان کنم … این تلخی و آن لذت همه متعلق به من است … تا آخرین لحظه زندگیم» اوست شاه جوانمردی که هرگز و هرگز با ناجوان مردی کسی را روی کرسی قضاوت نمی نشاند … اما سالهاست خودش را روی کرسی نشانده اند و دم به دم حکم اعدامش را می دهند … طناب به دور گلویش حلقه می کنند … جانش را از حنجره اش بیرون می کشند و لحظه آخر دستور ایست می دهند … عفوش می کنند … اما باز فردا روز از نو روزی از نو …