مهریه
جولای 15, 2009برای افزایش اشتها چه باید كرد؟
جولای 17, 2009بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک دانش جدیدی است که نخستین دستاوردهای آن در هاله ای از بیم و امید ارزیابی می شود.
در طول تاریخ بسیاری از پدیده های علمی در مرحله آغازین با تردید و مقاومت شدید روبه رو بوده اند صدها نمونه از وقایع تلخ و شیرینی که بر این اساس رقم خورده، قابل شمارش است، اما کمتر دانشی به اندازه مهندسی ژنتیک با ساختار اصلی و قانونمند سامانه هستی درگیر شده است. در این مرحله بشر بر آن است که با بهره گیری از دانش خود همچنان بر کاستی ها غلبه کند اما بسیاری از این کاستی ها در قوانین پیچیده و شگفت انگیز جهان هستی طبق قانون انتخاب طبیعی پذیرفته شده اند. بنابراین ورود به حوزه حساس و قوانین بسیار ظریف و اثرگذار طبیعت، با واکنش های آمیخته به بیم و امید همراه است. مقاله حاضر در دفاع از دستاوردهای بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک نگاشته شده است.
اختصاص قریب به ۶۰ میلیون هکتار از اراضی زراعی جهان به کشت گیاهان تراریخته (حاصل از مهندسی ژنتیک) در سال ۲۰۰۲ که تولید، مصرف و رهاسازی میلیاردها تن موجودات زنده دست ورزی شده را به دنبال داشته است برای آگاهان و تحلیلگران تردیدی را بر جای نمی گذارد که این فناوری همچنان راه خود را برای سیطره بر جهان کشاورزی ادامه خواهد داد. اگرچه پیشرفت های ناشی از مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی تحسین برانگیز و غیرقابل انکار است، اما صدای منتقدین و احتیاط پیشگان را نیز باید شنید. این مقاله در تلاش است تا ضمن معرفی اجمالی دستاوردهای مهندسی ژنتیک در کشاورزی و فواید آن، دیدگاه های مخالفین این فناوری را نیز بیان کرده و ضمن تجزیه و تحلیل آنها به معرفی گروه های مخالف و انگیزه های مخالفت آنها، نگرانی ها و ملاحظات اظهار شده توسط معتقدین و منتقدین مهندسی ژنتیک بپردازد. به طور کلی مهندسی ژنتیک دارای دو دسته مخالف است، «مخالفین مطلع و منطقی» و «مخالفین ناآگاه و…». نگرانی های ابراز شده نیز از این دو دسته خارج نیستند. نگرانی های ابراز شده توسط گروه های مخالف منطقی را می توان در ملاحظات زیست محیطی، ملاحظات مربوط به سلامتی انسان، دام و کشاورزی و ملاحظات اقتصادی و عمومی خلاصه نمود.
دهه اخیر شاهد تحولاتی اعجاب آور و تحسین برانگیز در زمینه تولید فرآورده های حاصل از مهندسی ژنتیک و تکنولوژی زیستی بوده است. چنانکه پیش بینی می شد، در آغاز هزاره سوم میلادی نیز بر سرعت تحولات در این زمینه افزوده شده است. تحولاتی که به همراه فناوری ارتباطات سرنوشت اقتصادی و حتی اجتماعی و بعضاً سیاسی برخی از مناطق جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. مهندسی ژنتیک و دست ورزی گیاهان زراعی و تولید گیاهان با مقاومت مطلق در مقابل آفات و امراض نباتی و بی نیاز از کاربرد سموم خطرناک تحولی را در کشاورزی ایجاد کرده است که تنها با «انقلاب سبز» قابل مقایسه است. در عرض کمتر از ۷ سال سطح زیر کشت گیاهان تراریخته(Transgenic) ۳۵ برابر افزایش یافته و سطحی بالغ بر ۷/۵۸ میلیون هکتار از اراضی جهان را به خود اختصاص داد.
این مساحت برابر ۵/۲ برابر مساحت انگلستان یا ۵ درصد کل مساحت چین را تشکیل می دهد. امروزه ۶ میلیون نفر از کشاورزان در ۱۶ کشور مختلف به کشت و کار گیاهان تراریخته مشغول هستند و تبادل جهانی این گیاهان از مرز ۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۹ گذشته است (حسینی و قره یاضی، ۱۳۷۸)… در پزشکی نیز تولید فرآورده های حاصل از بیوتکنولوژی مانند انسولین با منشای انسانی، کیتهای تشخیصی و ژن درمانی امیدهای تازه ای را ایجاد کرده است. همسانه سازی (کلون کردن) گوسفند مشهور به دالی، تعیین ترتیب دی ای آی ژنوم کامل برنج، ایجاد دو واریته گندم مقاوم به شوری در آمریکا، تولید پلاستیک زیست تخریب پذیر و استفاده از پالاینده های میکروبی برای حفاظت از محیط زیست تعدادی از دستاوردهای بیوتکنولوژی مدرن هستند.
مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی از ابتدا مخالفت هایی را به ویژه در اروپا برانگیخت. این مخالفت ها با توسعه روزافزون سطح زیر کشت گیاهان تراریخته و تبادل یکسویه آنها (از آمریکا و کانادا به سایر کشورها) ابعاد وسیع تری پیدا کرد. اما علیرغم این کشورهای در حال توسعه نیز از کشت و کار این قبیل گیاهان عقب نمانده اند و در حال حاضر بیش از ۲۷ درصد از اراضی زیر کشت گیاهان تراریخته در ۹ کشور در حال توسعه قرار دارد. هندوستان به عنوان بزرگترین تولید کننده پنبه دنیا برای اولین مرتبه در سال۲۰۰۲ پنبه مقاوم به آفت حاوی ژن بی تی را به صورت تجاری در اختیار کشاورزان قرار داد. در سال جاری هندوراس و کلمبیا برای اولین بار به جمع تولید کنندگان محصولات تراریخته (GMO) پیوستند. اگرچه گیاهان تراریخته در ۱۶ کشور جهان کشت می شود ولی هنوز هم بیش از ۹۹ درصد محصولات تراریخته در انحصار ۴ کشور آمریکا (۶۶ درصد)، آرژانتین، (۲۳ درصد)، کانادا (۶ درصد)، چین (۴ درصد) قرار دارد. بیش از نیمی از سویای جهان و ۱۲ درصد از کلزای جهان تراریخته است. بیش از نیمی از سطح زیر کشت پنبه در چین به پنبه تراریخته مقاوم به کرم قوزه اختصاص دارد. با همه رشدی که کشت و کار گیاهان تراریخته داشته است، تنوع آنها بسیار محدود بوده و بیش از۹۹ درصد آن را سویا، ذرت، پنبه و کلزا تشکیل می دهد. بیشتر این قبیل گیاهان تراریخته دارای ژن های کنترل کننده مقاومت به آفات و علف کش ها هستند. اما به راستی با این اقبال زارعین و کشورهای مختلف از این فناوری انگیزه مخالفت چیست؟ انگیزه مخالفین از گروه های مختلف متفاوت است و مورد بحث قرار می گیرد.
فواید مهندسی ژنتیک گیاهان زراعی
مهندسی ژنتیک امکان ایجاد واریته ها و گیاهانی را فراهم می کند که دارای صفاتی هستند که دسترسی به آنها از روش های معمول غیرممکن است. برای مثال با دست ورزی ژنتیک برنج طارم مولایی که نه تنها به کرم ساقه خوار برنج بلکه به کلیه آفات پروانه ای و برخی بیماری های قارچی مانند شیت بلایت مقاوم شده است.
صفت مقاومت مطلق به کرم ساقه خوار و بیماری شیت بلایت در هیچ یک از ۱۲۰۰۰۰ نمونه برنج نگهداری شده در مؤسسه بین المللی تحقیقات برنج مشاهده نشده است. با توجه به عدم دسترسی به ارقام مقاوم نمی توان از روشهای سنتی اصلاح نباتات برای ایجاد چنین صفات مهمی استفاده کرد. منافع اقتصادی و زیست محیطی این قبیل واریته های زراعی بی نیاز از توضیح است. کاهش مصرف سموم، کاهش هزینه های تولید، افزایش عملکرد، محیط زیست سالمتر برای انسان، دام و آبزیان و به ویژه انطباق کامل این فناوری با روشهای مبارزه تلفیقی از معدود مزایای کاربرد گیاهان تراریخته مقاوم به آفات و بیماری است.
در یک جمعبندی کلی این گونه نتیجه گیری شده است که بهره گیری از روش های مهندسی ژنتیک منجر به تولید محصولات مقاوم در برابر آفات باارزش غذایی بالاتر می شود، انعطاف بیشتری در عملیات زراعی به وجود می آورد و به دلیل کاهش مصرف سموم دفع آفات نباتی برای محیط زیست جهان مفید خواهد بود.
سلامت انسان و دام
به طور کلی سؤالاتی که در این زمینه وجود دارند به شرح زیر هستند: آیا گیاهان تراریخته و یا محصولات تولید شده از طریق مهندسی ژنتیک از نظر خوراکی «سالم» محسوب می شوند؟ و آیا به دلیل دستکاری های ژنتیکی نوعی سمیت با تغییر کیفیت در آنها ایجاد نمی شود که موجب ناراحتی و مسمومیت در انسان و یا دام بشود؟ آیا پروتئین یا مواد جدیدی که در اثر دستکاری های ژنتیک در گیاهان تراریخته به وجود می آیند موجب ایجاد حساسیت (آلرژی) در برخی افراد نمی شوند؟ آیا ژن های ایجاد کننده مقاومت نسبت به آنتی بیوتیکها که در مسیر تولید گیاهان تراریخته به کار گرفته شده اند و اکنون همراه با ژن(های) مطلوب در گیاهان تراریخته باقی مانده اند موجب توسعه و گسترش این گونه مقاومتها به عوامل بیماری زا مانند میکروب های بیماری زای انسانی و غیره نمی گردند و آیا در آن صورت بشر امکان استفاده از داروهای آنتی بیوتیک علیه این عوامل بیماری زایی را از دست نخواهد داد؟
کابوس تولد ابرگیاهان
* به نظر موافقان محصولات تغییر ژنتیک یافته با تولید غذای بیشتر از زمین کمتر، نیاز به تعرض به اراضی کم استعدادتر و تخریب بیشتر محیط زیست کاهش خواهد یافت.
* مخالفان نگران آنند که تغییر ژنتیک موجب برآمدن ابرگیاهان هرز و بحران های جدی برای محیط زیست زمین شود.
سلامت محیط زیست
طرفداران محیط زیست نیز نگرانی هایی را در استفاده از گیاهان تراریخته و رهاسازی GMO در محیط دارند که عبارتنداز:
– امکان انتقال افقی ژن هایی که به گیاهان زراعی منتقل شده اند به گونه های مجاور که از علف های هرز محسوب می شوند و در نتیجه امکان برخورداری بهتر از محیط برای رشد و افزایش قدرت تهاجمی آنها را فراهم می کند.
– افزایش مقاومت در موجودات هدف یا حساسیت در موجوداتی که هدف برنامه اصلاحی و انتقال ژن نیستند.
– افزایش استفاده از مواد شیمیایی (مانند سموم علف کش) در کشاورزی.
– تظاهر غیرقابل پیش بینی (یا پیش بینی نشده) ژن های منتقل شده و یا پایداری و تظاهر ژن های منتقل شده.اگرچه بحث در مورد هر یک از ملاحظات فوق مقوله ای است مستقل و فرصتی کافی می طلبد از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است ولی برای مثال یکی از این ملاحظات را مورد بررسی بیشتری قرار می دهیم.برخی از مدعیان طرفداری از محیط زیست معتقدند که با ایجاد و معرفی واریته های مقاوم به علف کش مانند نوعی سویا تمایل کشاورزان به استفاده بی محابا از علف کش و در نتیجه مصرف آن افزایش جدی می یابد که به نوبه خود موجب آلودگی بیشتر محیط زیست خواهد شد. در پاسخ این دسته از طرفداران محیط زیست می توان به موارد زیر اشاره کرد:
* براساس آمار منتشره توسط مرکز ملی سیاستگذاری غذا و کشاورزی در آمریکا از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ مصرف علف کش در سویا از میانگین ۲/۱ پوند در هرایکر به ۰۷/۱ پوند در هرایکر کاهش یافته است که در نتیجه معرفی و کشت انبوه و گسترده سویای تراریخته مقاوم به رانداپ بوده است. طی این سالها بیش از نیمی از سطح زیر کشت در آمریکا (به عنوان بزرگترین تولید کننده سویا در جهان) به سویای تراریخته مقاوم به علف کش اختصاص داشته است. در نتیجه در سال ۱۹۹۹ در آمریکا تعداد ۱۹ میلیون سمپاشی کمتر از سال ۱۹۹۶ در سویا صورت گرفته و ۲۱۶ میلیون دلار از این بابت صرفه جویی شده است. بنابراین، اصل این ادعا که گیاه تراریخته مقاوم به علف کش موجب افزایش این نوع سموم خواهد شد، بی پایه است.
* در مهندسی گیاهان برای مقاومت به علف کش، به طور طبیعی و منطقی گیاهان به علف کش هایی مقاوم می شوند که براساس مطالعات و گزارشها از کم خطرترین، سالم ترین ومحیط زیست دوستانه ترین نوع علف کش های زیست تخریب پذیر باشند. در نتیجه، علاوه بر کاهش مصرف علف کش (چنانچه ذکر شد)، جایگزینی علف کش های کم زیان تر با علف کش های پر زیان تر از منافع زیست محیطی استفاده از این قبیل محصولات خواهد بود.
* با وجود کاهش مصرف علف کش، با توجه به مقاومت ذاتی ایجاد شده در گیاه زراعی و امکان استفاده از علف کش در مزرعه در مؤثرترین زمان مورد نیاز از نظر کنترل علف هرز، محصول و عملکرد در واحد سطح افزایش یافته و با تولید غذای بیشتر از زمین کمتر، نیاز به تعرض به اراضی کم استعداد تر و تخریب بیشتر محیط زیست کاهش خواهد یافت. با مثالی که در مورد فقط یکی از ملاحظات زیست محیطی ارائه شد می توان تصور کرد که در مورد سایر ملاحظات نیز پاسخ های تفصیلی مبتنی بر دانش و تجربه وجود دارد.
کشاورزی
برخی از متخصصین کشاورزی نیز نگرانیهایی دارند و ملاحظاتی را در باب رهاسازی گیاهان زراعی تراریخته عنوان می کنند که موارد زیر از جمله آنهاست:
– ایجاد علف های هرز جدید یا «ابر علف هرزها» در اثر انتقال افقی ژن از گیاهان تراریخته به علف های هرز هم خانواده با آن گیاه زراعی.
– تغییر ارزش غذایی گیاه از مطمع نظر آفات و بیماریها و احتمال تغییر به
نحوی که موجب جلب بیشتر آفات و امراض نباتی به سمت گیاه تراریخته گردد.
– کاهش واریته های زراعی به دلیل استقبال بیشتر زارعین تراریخته که در نتیجه منتهی به از دست رفتن تنوع در واریته های زراعی می شود.
ملاحظات عمومی
علاوه بر متخصصین علوم مختلف، مردم عادی و برخی از جراید و سیاستمداران و رهبران مذهبی نیز نگرانی هایی را در مورد کاربرد گیاهان تراریخته و رهاسازی آنها دارند که موارد زیر نمونه هایی از آنهاست:
* مهمترین جنبه نگرانی عوام عدم آشنایی با روش، اهداف و نتایج مهندسی ژنتیک و روش های انتقال ژن در گیاهان تراریخته است. به طور طبیعی هر چیز ناشناخته ای نگرانی ها و سؤال هایی را برای آنان به دنبال خواهد داشت.برخی معتقدند که با ورود گیاهان تراریخته به بازار، نرخ تولیدات کشاورزی افزایش چشمگیری خواهد داشت.
*عده ای معتقدند که شرکت های بزرگ فراملیتی و یا غربی انحصار فناوری مهندسی ژنتیک محصولات کشاورزی و منافع عاید از آن را در اختیار دارند و این قبیل محصولات تنها برای کشورهای پیشرفته ساخته شده اند و اگرچه این محصولات بالقوه می توانند برای کشورهای در حال توسعه نیز سودمندباشند ولی دسترسی به آن مشکل و بلکه غیرممکن است.
* بعضی بر این باورند که آزمایشهای مزرعه ای با هدف دیگری غیر از هدف تخمین ریسک طراحی و اجرا می شوند و ممکن است ریسک های پیش گفته را دربرداشته باشند.
* برخی از رهبران مذهبی در غرب و مردم عادی به جنبه های اخلاقی نظر دارند.
* برخی از سیاستمداران و مردم خواهان برچسب زنی بر روی فرآورده های حاصل از مهندسی ژنتیک هستند. آنها می گویند این حق طبیعی افراد است که بدانند چه می خورند به عبارت دیگر آنها می گویند انتخاب حق بشر است و با عدم برچسب زنی نباید حق انتخاب فرآورده های غذایی «طبیعی» از فرآوره های موسوم به (GMO) را از آنها سلب کرد.
مقررات زیست ایمنی
برآیند تعامل گروههای مخالف از یک طرف و محققین و دانشمندان بیوتکنولوژیست، مهندسین ژنتیک و زیست شناسان از طرف دیگر قوانینی بود که ضمن ایجاد امکان بهره برداری از «فواید اثبات شده» مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی ریسک آثار سوء احتمالی مرتبط بر این فناوری را کاهش دهند. این قوانین که از دهه ۱۹۸۰ در کشورهای پیشرفته تدوین و به مرحله اجرا درآمد و به تدریج در برخی از کشورهای جهان سوم مانند هندوستان، فیلیپین و مصر نیز تهیه و تدوین گردید. قوانین زیست ایمنی یا (Biosafety) نامیده شد. با توجه به آغاز تبادل فرآورده های حاصل از بیوتکنولوژی به ویژه محصولات کشاورزی تراریخته در آخرین دهه از هزاره دوم میلادی توجه سیاستمداران نیز به این موضوع جلب و مباحث مطروحه در بین دانشمندان و محققین در بین سیاستمداران و نمایندگان دول و در مجامع بین المللی بحث و بررسی گذاشته شد. ماده ۸ معاهده بین المللی تنوع زیستی متعاهدین را مکلف می نماید تا روش هایی را ایجاد نمایند که ریسک خطرات ناشی از کاربرد و رهاسازی مواد غذایی دستکاری شده ژنتیکی به دست آمده از بیوتکنولوژی را که دارای خطرات احتمالی برای محیط زیست بوده و بر پایداری و حفاظت از تنوع زیستی و سلامت انسان تأثیر می گذارند، مدیریت، نظارت و کنترل نمایند. در نهایت در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۳۷۸ (۲۹ ژانویه۲۰۰۰) پس از ۷ دور مذاکرات مطول بین المللی در چارچوب اجلاس فوق العاده کنفرانس متعاهدین کنوانسیون تنوع زیستی معاهده ایمنی زیستی در مونترال کانادا به تصویب رسید. این موافقتنامه بین المللی که از آن پس تحت عنوان پروتکل کارتاهنا نامیده شد تا امروز به امضای ۱۲۱ کشور جهان رسیده و در مجالس قانون گذاری ۵۸ کشور جهان به تصویب رسیده است. جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از امضاکنندگان این معاهده می باشد.
2 Comments
مطلب مفیدی بود.
آیا الان سویا موجود در بازار تراریخته هست؟
ممنون میشم اگه بهم میل کنید
مطالب خوبي بود.
موفق باشي پيمان.