خودشيفتگي يک ويژگي فطري ـ شخصيتي و بنيادي انسان است که بسته به نوع زمينههاي ژنتيک افراد، تربيت خانوادگي، شرايط رشد و شرايط اجتماعي و محيطي، ممکن است تشديد شده و يا شدت يابد، به نحوي که بر ساير ويژگيهاي شخصيتي غالب شود. خودشیفتگی، واژه ناآشنایی نیست و همه کم و بیش با ادبیاتهای متفاوتی با آن آشنا هستند. با توجه به اینکه افراد خودشيفته به دليل عدم تعادل در ويژگي شخصيتي با پيامدهاي رفتاري گوناگوني که ايجاد ميکند، مشکلات فراواني براي فرد، ديگران و جامعه ايجاد نموده و آنچنان تنش و درگيري ايجاد مينمايد که ادامه رابطه با مشکل مواجه ميشود. در این میان اگر خودشیفتگی در بالای هرم سازمانی، یعنی مدیران شایع باشد، صدمات و لطمات آن جبران ناپذیر خواهد بود بطوری که حتی ممکن است ادامه حیات سازمان امری محال و ناممکن باشد. لذا در این مقاله با توجه به حساسیت موضوع و لزوم روشن شدن آن، ابتدا صفات مدیران خود شیفته مطرح شده و در ادامه اثرات صفت خودشیفتگی در مدیران سازمان بطور مشروح بیان شد. و در آخر راهکارهایی بعنوان پیشنهاد برای مقابله با خودشیفتگی بطور مشروح مطرح گردید.