خشکسالي يکي از پديده هاي جوي است که بخش هاي مختلف محيطي را در طول دوره حاکميت تحت تاثير قرار ميدهد. يکي از بخش هاي متاثر شده از شرايط بلند مدت خشکسالي منابع آب هاي زيرزميني است که متاسفانه کمتر از ساير بخش ها مورد توجه قرار گرفته است. در اين مقاله تلاش شده است با استفاده از شاخص SPI و ديگر معيار هاي مشتق شده از آن از قبيل طولاني ترين دوره خشکسالي، تعداد ماه هاي مواجه با خشکسالي و بزرگي خشکسالي (DM)، ابتدا شرايط بلندمدت خشکسالي در منطقه شرق استان کرمانشاه بررسي شده و سپس بر اساس شاخص SPI تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني مورد تحقيق قرار گيرد. در رابطه با تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني ضمن بررسي نوسانات ماهانه SPI و سطح آب زيرزميني در طي دوره آماري 30 ساله، ضريب همبستگي بين دو پارامتر مذکور نيز محاسبه شد. نتايج اين بررسي ها نشان داد که تمام ايستگاه ها در منطقه مورد مطالعه با خشکسالي مواجه بودند. همچنين از بين معيارهاي مورد توجه در شاخص SPI، معيار مجموع بزرگي خشکسالي (DM)، معيار مناسبتري جهت نشان دادن وضعيت خشکسالي در منطقه تشخيص داده شد. در رابطه با تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني نيز مشخص شد، خشکسالي هاي رويداده در افت سطح آب هاي زيرزميني تاثير بسزايي گذاشته اند. با توجه به وجود ضريب همبستگي بين مقدار SPI و عمق آب زيرزميني مي توان گفت، شاخص SPI شاخص تقريبا مناسبي جهت بررسي اثرات خشکسالي بر منابع آب زيرزميني است اين در حاليست که اولا منطقه مورد مطالعه يک منطقه کارستي است و منابع آبي آن نيز، تحت شرايط سيستم هاي کارستي قرار دارند. ثانيا با توجه به توسعه کشاورزي در منطقه و بهره برداري از منابع آب زيرزميني جهت مصارف کشاورزي و حتي شرب، بي شک يکي از عوامل افت سفره هاي آب زيرزميني استفاده از اين منابع جهت تامين آب براي بخشهاي مختلف است.
وضعیت خشکسالی در کشور چگونه است ؟ نسبت خشکسالی به گذشته یا به عبارت دیگر روند خشکسالی و آینده ای که برای ایران متصور هستید چگونه است؟
اگر بخواهیم خشکسالی و بحران آب و مشکلات عدیده ای که بدنبال دارد را بررسی کنیم ، دو دسته عوامل تاثیر گذارند : 1- عوامل بیرونی 2- عوامل درونی . منظور از عوامل بیرونی یعنی عواملی که مربوط به ویژگی های جغرافیایی و قرار گیری کشور ایران در کره زمین است مانند عرض جغرافیایی که ایران در نزدیکی مدار راس السرطان قرار دارد که جزء منطقه ی پر فشار کره زمین محسوب می شود و قرار گرفتن ایران در کمربند خشک کره زمین . دراین شرایط هواهمیشه پایدار، بارندگی کم و تبخیر زیاد است در واقع امکان تشکیل هسته های بارنگی بسیار کم است. میانگین بارندگی در کشور ما 250 میلیمتر و در مقایسه با دیگر نقاط دنیا بسیار کم است. دسته دوم عوامل درونی هستند که خود نیز به دو دسته تقسیم می شوند عوامل طبیعی مانند توپوگرافی و جهت قرارگیری کوهستانها ورود توده های آب و هوایی و عوامل انسانی مانند تغییرات در پوشش گیاهی ، آلودگی هوا در اثر آلاینده ها، نابودی جنگلها و تالاب ها و مراتع، برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی و… که مجموع این عوامل و عدم مدیریت در زمینه ی ابخیرداری و آبخوانها، رشد شهرنشینی ، رشد جمعیت و بسیاری دیگر موجب تسریع این روند و تشدید این موضع گردید. بطور مثال حفر چاه ها را باید مدنظر داشت که بدلیل افزایش این اقدام بیلان ابهای زیر زمینی منفی شده و پدیده خطرناک فرونشست را موجب گشته است.
بنا به اینکه شما یکی ازعلل را کمبود بارش برای خشکسالی میدانید، آیا میتوان چنین تصور کرد که این خشکسالی درحال پیشروی در کشور است و سال بسال به طور طبیعی تشدید می گردد؟ یا چقدر این شایعه محتمل است که طی دو دهه بعد ایران خالی از سکنه باشد؟
شاید بهتر باشد ایتدا یک تعریف از خشکسالی داشته باشیم. خشکسالی حالتی نرمال و مستمر از اقلیم است . گرچه بسیاری به اشتباه آن را واقعه ای تصادفی و نادر می پندارند . این پدیده تقریباً در تمامی مناطق اقلیمی رخ می دهد ، گرچه مشخصات آن از یک منطقه به منطقه دیگر کاملاً تفاوت می کند . خشکسالی بایستی در رابطه با برخی شرایط متوسط درازمدت از موازنه مابین بارش و تبخیر و تعرق درنظر گرفته شود. برداشتهاي بيرويه از منابع آبي كشور و خشكسالي هاي پرتكرار منجر به چيزي شبيه فاجعه در كشور را تداعي مي كند. در حال حاضر بسياري از دشتهاي كشور ممنوعه شده اند. واقع امر اين است كه طي بيش از يك دهه فعالان محيطزيست مدام امكان و احتمال وقوع پديده خشكسالي و خطر كاهش ميزان بارندگيها را گوشزد كرده و هشدار داده بودند. اما مسئولان ما همواره با توجيههاي خاص خود مانع از شنيده شدن اين هشدارها شدند.
بخش اعظمي از اراضي كشور ايران شامل اكوسيستم خشك و نيمهخشك با ميزان بارش كم در اندازه 250 ميليمتر در سال تشكيل ميدهد كه نتيجه آن كاهش رويش گياهان و كاهش توليد است. بايد به خاطر داشته باشيم كه بروز پديده خشكسالي تأثير قابل توجهي بر افزايش ريزگردها و توفانها خواهد داشت كه در آينده تهديد بزرگي خواهد بود. از طرفی پدیده گلخلنه ای هست که ، طبق این روند و ازدیاد گازهای گلخانه، باید انتظار داشت مناطق خشک به مراتب خشک تر و مناطق پرباران بارندگی بیشتری داشته باشند و چون کشور ما در منطقه خشک جای گرفته است پیش بینی براین است که درسی ساله اینده به مراتب کشور خشک تری خواهیم داشت و ممکن است خالی از سکنه هم بشود که البته بر اساس گزارشهاي سازمانهاي جهاني است كه حدود 40سال ديگر، منطقه خاورميانه و از جمله ايران با 30سال خشكسالي شديد مواجه خواهد شد كه اين خشكسالي در سالهاي اخير آغاز شده است و در آینده خالی از سکنه خواهد شد. این تنها پیش بینی وضع آینده احتمالی است. در واقع با کنارهم گذاشتن عواملی که مسترد از این مطالعات می باشند، این هشدار داده می شود که باین سمت پیش خواهیم رفت .
ابعاد این خشکسالی چقدر خواهد بود؟
متوجه باشید که در علم هرگز با حتمیت مطلق صحبت نمی شود، اما شواهد و قرائن برآمده تا تقریب 80 این هشدار را محتمل می داند که ممکن است ایران بیست سال آینده خالی از سکنه باشد. گزارشی که ناسا از وضعیت گرمایش جهانی و خشکسالی ارائه داده است، کسب رتبه چهارم برای ایران از بین 45 کشوری که در معرض خشکسالی شدید قرار دارند هم اصلا رتبه خوبی نیست. ناسا تاکید کرده این اتفاق در 30 سال آینده رخ خواهدداد.آنچه از این اطلاعات بدست میآید موید درستی این موضوع است.
آیا این احتمال است که کشورهایی که نیاز دارند تاثیر گذاری داشته باشند در ایران، این شایعات را دامن بزنند؟ یا به عبارت بهتر، چقدر باین مستندات می توان شک کرد تا دستخوش مطالبات سیاسی نباشند؟
این تفکر رایج در کشور ماست که تصور میکنیم کشورها از روی دشمنی یا بنا به توطئه قصد ترساندن ما را دارند و یا در فکر حصول اهداف سیاسی هستند. با در نظر داشت این تفکرات، باز بنا بر آنچه مشاهدات ماست و نظر شخصی من است درصد بسیار بالائی از این گفته ها درست هستند. شاهد بر این ماجرا بارشی است که ما از ابتدای سال شاهد آن هستیم.
درباره خشکسالی و خشک بودن به طور نمونه دریاچه هایی مانند ارومیه، به چه نسبت قصور مدیریتی و به چه نسبت شرایط اقلیمی موجب است؟
ایجاد سدها و جمع شدن آب پشت این سدها وحفر چاه های عمیق باعث شده تا آب به اندازه کافی به دریاچه ارومیه نرسد و علاوه بر این، مصارف کشاورزی و گرم شدن هوا نیز در خشک شدن دریاچه ارومیه دخیل بوده است.وقتی جهاد کشاورزی و سازمان اب بدون هیچ محدودیتی اجازه حفر این چاه ها را می دهند، اجازه نخواهد داد که دریاچهای مانند ارومیه دوباره احیا گردد. بویژه این نظر آب شناسان و کویر شناسان ایران است که امکان احیای این دریاچه غیرممکن است.دریاچه ارومیه نیازمند 27 میلیارد مترمکعب آب است که اگر تأمین نشود، به راحتی نمیتوان آن را نجات داد. مانند همین موضع در زاینده رود و کارون است. مورد دیگر تاسیس صنایع مانند فولاد است که مصرف زیاد آب دارند و در حاشیه مناطقی هستند که در تامین اب شرب خود واماندهاند.به نظر بنده 80 درصد قصور را در مدیریت بدانید.
آیا با توجه باین که تبخیر بیش از بارش و کمبود بارش در ایران یکی دلایل خشکسالی هست، طرح قدیمی اتصال دشت لوت به آبهای آزاد امکان خواهد داشت؟ باتوجه باین که دشت لوت از نظر مساحت یک دهم خاک ایران است و 100 متر پایین تر از سطح دریاست
شوری آب خلیج فارس 39 میلی گرم در هر لیتر است که قابل استفاده در این زمینه ها نیست، صرفه اقتصادی هم ندارد. پرفسور کردوانی در این مورد گفته اند که هر کجا که آب کم دارد باید خود همان مکان های کم آب از منابعشان درست استفاده کنند، بعد آب قرض بگیرند. هر منطقه ای را خواستید بیچاره کنید، به آن جا آب بدهید! مثل بچه ای که اگر به او پول بدهی خراب می شود! چرا که وقتی آب به مکان کم آب می رسد، فکر می کنند که دیگر می توانند شروع کنند به مصرف کردن. الان وزارت نیرو متوجه شده که دیگر رودی وجود ندارد که بتواند آب را بگیرد و بدهد به مکان های کم آب.
بطور کلی راهکارهای ممکن یا تحقیق شده، در سطح ایران یا خارج از ایران که مناسب با شرایط این کشور باشد، برای حل این مشکل چیست؟ به طور روشن درباره امر تولید آب شیرین یا از بین بردن خشکسالی و در ضمن توجه باین موضوع که این راهکارها چه مقدار بازده خواهند داشت.
با توجه به اینکه چشمه ها و سفره های زیرزمینی آب کشور در حال خشک هستند و خطر شوری، آبهای زیرزمینی را تهدید می کند و نزولات آسمانی نیز وضعیت خوبی ندارند دریاها پایدارترین منابع آب محسوب می شوند. اما یکی از راهکارها استفاده از دستگاه های آب شیرین کن در سواحل شمالی و جنوبی ایران است که شرکت توانیر استفاده از این آب شیرین کن ها در ساعات اوج باری را موجب خسارت سنگین به شبکه برق کشور می داند زیرا تمام این دستگاه ها برقی هستند و به دلیل مصرف بالا، اغلب موجب خسارت به شبکه و قطعی برق می شوند.
همچنین استفاده از آب شیرین کن ها به روش فعلی برای تامین آب شرب، تا حدودی منطقی به نظر می رسد اما با توجه به هزینه های بالای تولید، استفاده از آن برای مصارف صنعتی و کشاورزی مقرون به صرفه نیست زیرا این دستگاه ها برای شیرین کردن هر متر مکعب آب، حدود چهار کیلو وات برق مصرف می کنند که نزدیک به 400 تومان هزینه دارد. در واقع در مورد سوال شما که آیا می شود خشکسالی را از بین ببریم باید بگویم که خشکسالی؛ واقعیت سرزمینهای خشک است نه بلای آن و آنچه که خشکسالی را به مصیبت بدل میسازد، نبود باران نیست؛ نادانی و فقر مدیریتی بیشتر از فقر اقلیمی میتواند وخامت خشکسالی را افزایش دهد. خشکسالی تهدیدی است که میتواند به فرصت بدل شود، اگر یادمان باشد که ما در سرزمینی خشک زندگی میکنیم و آ نچه که از خطر خشکسالی میکاهد، چیدمان توسعه بر اساس خواهشهای بومشناختی سرزمین است. برای غلبه بر خشکسالی باید به پیشگیری بها داد نه به درمان؛ باید مدیریت غیرسازهای را اولویت داد نه مدیریت سازهای را و هر چقدر میزان وابستگی معیشتی به سرزمین کاهش یابد، آسیبپذیری آن نسبت به رخداد خشکسالی نیز کمتر خواهد شد. سرزمینی که در آن خشکسالی موروثی است، باید برای مدیریت هر قطره آب خود برنامه داشته باشد. حرکت در مسیر استحصال انرژیهای نو، نشانهی تبدیل «تهدید» خشکسالی به «فرصت» است که بهترین راهکار می تواند باشد.
بنا به اینکه ارائه الگوی مصرف بهینه بحث فرهنگی محسوب میشود، در زمینه تولید آب شیرین یا فعالیتهایی که بتواند کشاورزی و دریاچههای ایران را زنده کند، چه اقداماتی میتوانیم بکنیم؟ در مقایسه با طرح بندر کردن کویر لوت بتوان از آن استقبال کرد تا ایران از روند خشکسالی نجات پیدا کند. آیا شما فکر می کنید راهکاری وجود دارد؟
آنچه که تمدنها را در طول تاریخ به زوال کشانده است، خشکسالی نیست؛ بلکه آزمندی و نادانی مردمانی است که بر آن تمدنها حکومت می کردند. برای حکومت بر طبیعت، باید از قوانین آن پیروی کرد. در واقع یک اصلاح رفتار ی باید در کشور در زمینه مصرف آب انجام بشود . آینکه آیا می توان دریاچه ها را زنده کرد در بالا نیز اشاره شد. دریاچه ارومیه نیازمند 27 میلیارد مترمکعب آب است که اگر تأمین نشود، به راحتی نمیتوان آن را نجات داد. مانند همین موضع در زاینده رود و کارون است. در کشور ما نهایتا این خشکسالی تبدیل به دشمن اول کشور ایران شده است. حاصل ازاین تدبیر ما در چند سال آینده جنگ میان استانها خواهیم داشت با موضوع آب. منطقیترین رفتار توجه به همان الگوی مصرف است، همان انباشته آبی که از نزولات اندک داریم به درستی استفاده نماییم مانند اجداد و نیاکانمان که در همین سرزمین با احداث قنات ها مدیریت می کردند.
بنابراین شما جز اصلاح الگوی مصرف پیشنهاد دیگری ندارید؟
درواقع راهکار عمده همین خواهد بود. سال 62 دراینباره کارهای خوبی انجام شد، که البته با پیشامد جنگ تحمیلی از انجام بازماند. این طرحها در زمینه احیای آبخانهها با جمعآوری آبهای جاری از پسامد و جریان آب سطحی از بارانها بود. متاسفانه برای خیلی از این فعالیتها دیر شده و بکلی از دست و امکان اقدام خارج شده است. بااین وجود من فکر میکنم، تنها امکانی که موجود است همان اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی است و همان تلاش در بهینه کردن اصلاح فرهنگ رفتاری در مردم، بازیافت آب فاضلابها. استفاده بهینه از آبی که در اختیار داریم خود اقدام بسیار بزرگی است.
خشکسالي يکي از پديده هاي جوي است که بخش هاي مختلف محيطي را در طول دوره حاکميت تحت تاثير قرار ميدهد. يکي از بخش هاي متاثر شده از شرايط بلند مدت خشکسالي منابع آب هاي زيرزميني است که متاسفانه کمتر از ساير بخش ها مورد توجه قرار گرفته است. در اين مقاله تلاش شده است با استفاده از شاخص SPI و ديگر معيار هاي مشتق شده از آن از قبيل طولاني ترين دوره خشکسالي، تعداد ماه هاي مواجه با خشکسالي و بزرگي خشکسالي (DM)، ابتدا شرايط بلندمدت خشکسالي در منطقه شرق استان کرمانشاه بررسي شده و سپس بر اساس شاخص SPI تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني مورد تحقيق قرار گيرد. در رابطه با تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني ضمن بررسي نوسانات ماهانه SPI و سطح آب زيرزميني در طي دوره آماري 30 ساله، ضريب همبستگي بين دو پارامتر مذکور نيز محاسبه شد. نتايج اين بررسي ها نشان داد که تمام ايستگاه ها در منطقه مورد مطالعه با خشکسالي مواجه بودند. همچنين از بين معيارهاي مورد توجه در شاخص SPI، معيار مجموع بزرگي خشکسالي (DM)، معيار مناسبتري جهت نشان دادن وضعيت خشکسالي در منطقه تشخيص داده شد. در رابطه با تاثير خشکسالي بر منابع آب زيرزميني نيز مشخص شد، خشکسالي هاي رويداده در افت سطح آب هاي زيرزميني تاثير بسزايي گذاشته اند. با توجه به وجود ضريب همبستگي بين مقدار SPI و عمق آب زيرزميني مي توان گفت، شاخص SPI شاخص تقريبا مناسبي جهت بررسي اثرات خشکسالي بر منابع آب زيرزميني است اين در حاليست که اولا منطقه مورد مطالعه يک منطقه کارستي است و منابع آبي آن نيز، تحت شرايط سيستم هاي کارستي قرار دارند. ثانيا با توجه به توسعه کشاورزي در منطقه و بهره برداري از منابع آب زيرزميني جهت مصارف کشاورزي و حتي شرب، بي شک يکي از عوامل افت سفره هاي آب زيرزميني استفاده از اين منابع جهت تامين آب براي بخشهاي مختلف است.
1 دیدگاه
انشالله هرچه زودتر آب به تمام رودخانه های خشک شده و دریاچه ارومیه برگرده، آمین