چرا روح تو 4 ماهگی به جنین دمیده میشه؟ مگه قبلش…
سلام بچه ها
من داشتم قانون مدنی میخوندم دیدم نوشته دیه جنین 4 ماهه فرق داره با بقیه دیه های دیگر جنین ها در ماه های مختلف. ( قبلش دقت نکرده بودم )
حدودا چند هفته ای دنبال جوابش بودم; از این روحانی از اون روحانی از این دکتر از اون … ):
میخواستم ببینم شما جواب این سوالو میدونید که:
چرا روح تو 4 ماهگی به نوزاد دمیده میشه؟ مگه قبل از این 4 ماه جنین حرکت نمیکنه؟ خون مادرشو نمیخوره؟ این پهلو اون پهلو نمیشه؟ ( با چه روحی؟ مگه یه جسم فاقد روح میتونه حرکت کنه؟)
با پيشرفت علم ژنتيك و تكنولوژی پزشكان توانستند دريابند كه هويت واقعی جنين در شكم مادر از لحاظ دختر يا پسر بودن و يا سالم و غيرسالم بودن در كدام هفتههای بارداری قابل تشخيص است.
اين در حالی است كه 14 قرن پيش آيات شريفه قرآنكريم مبنی بر «ثم جعلنا نطفة فی قرار مكين» كه به وسيله پيامبر گرامی اسلامی امر فوق را بهطور كامل تشريح كرده است.
پيامبر گرامی اسلام طبق آيه شريفه مذكور فرموده است: پس از استقرار 42 روزه جنين در شكم مادر، خداوند فرشتهای را به سوی او میفرستد تا هويت وی را مشخص كند و سپس از خدای متعال رزق او را میپرسد و آنچه را كه خدای متعال میفرمايد آن فرشته بر لوح سرنوشت جنين بی هيچ كم و كاستی مینويسد.
جالب اين كه پزشكان و متخصصان ژنتيك در سالهای اخير دريافتهاند كه تشخيص جنين در صورتی ميسر است كه حداقل 42 روز از عمر جنين در شكم مادر گذشته باشد چرا كه پزشكان دريافتهاند كه اوج رشد نطفه در 42 روزگی است و اين زمان طبق گفته رسول اكرم با استناد با آيات شريفه قرآنكريم زمانی است كه فرشته مقرب خداوند وارد شكم مادر میشود. البته نقطه قابل ذكر اين كه خداوند به هنگام شكلگيری نطفه فرشتهای را مامور حفظ و نگهداری جنين در شكم مادر میكند ولی تنها زمانی كه فرشته مستقيما با جنين ارتباط پيدا میكند زمانی است كه فرشته هويت جنين را مشخص میكند و اين دقيقا زمانی است پزشكان نيز با دستگاههای ويژهای متوجه اين امر شدهاند.
از سوی ديگر طبق احاديث نبوی و آيات شريفه قرآن، روح پس از 4 ماهگی در جنين دميده میشود و دميدن روح در جنين پس از مشخصشدن خلقت وی انجام میشود در حالی كه قبل از اين كودك در مرحله نباتی به سر میبرد چرا كه همچون نباتات هيچ حركتی از خود بروز نمیدهد.
حديث منقول در اين زمينه مبنی بر اين است كه جنين در خلال 32 تا 50 روز استقرار در شكم مادر بصورت استخوانهايی بيش نيست كه سپس طبق آيه (ثم كسونا العظام لحما) تا 70 روز پس از استقرار به استخوانها، گوشت و پوست اضافه میشود.
سپس طبق آيات مذكور جنين تا عمر 100 روزه همچون نباتات فقط در حال رشد و تغذيه است و تا 120 روز همچون حيوانات و پس از 120 روز كه همان 4 ماهگی است روح خداوند در آن دميده میشود و ويژگیهای انسانی به او داده میشود.
در همين مرحله است كه حركت وی در شكم مادر حس میشود و اين دقيقا همان چيزی است كه متخصصان ژنتيك با كمك دستگاههای ويژه سونوگرافی پس از 42 روز قادر به تشخيص هويت جنين و پس از 4 ماهگی نوع حركت و شروع حركت جنين را درمیيابند و جالب اين كه همه اين مراحل مذكور در آيات قرآن و احاديث نبوی طبق نظر متخصصان و علم ژنتيك صورت میگيرد.
مراحل شکل گيري جنين و مدت مراحل آن از منظر قرآن و روايات مذاهب اسلامي
نويسنده : عبدالجبارزرگوش نسب عضوهيئت علمی دانشگاه آزادواحدايلام
مراحل شکل گيري جنين از منظر قرآن کريم
قرآن کريم در سورهي حج و المؤمنون مراحل خلقت و شکل گيري جنين و حيات آن را بيان نموده است، اين مراحل عبارتند از: نطفه که در رحم مستقر شده، علقه که خون بسته است، مضغه که به صورت گوشت درآمده است، استخوان(به صورت استخوان درآمده و هنوز گوشت نروييده است)، به صورت گوشت و استخوان بندي آن تمام شده قبل از دميدن روح در آن، وبعد ازحلول روح درآن.البته دميدن روح در آن. البته منظور از جنين در اين بحث از زمان انعقاد نطفه است.
خداوند متعال درسوره المؤمنون فرموده:«وَلَقَد خَلَقنا الانسانَ مِن سُلالَةِ مِن طِينٍ ، ثُمّ جَعَلناهُ نُطفَةِ في قَرارِِ مَکِينِ، ثَمّ خَلَقنا النُطفَةَ عَلَقَةََ فَخلقنا العَلَقَةَ مُضغَةَ ، فَخلقنا المُضغَةَ عِظاماً فَکَسَونا العِظامَ لحماََ ثُمّ أَنشأناهُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ أحسَنُ الخالقينَ.»١.
ترجمه: ما انسان را ازگل خالص آفريديم، و او را به صورت نطفه اي در قرارگاهي استوار کرديم، پس نطفه را به علقه تبديل کرديم وبعد علقه را به مضغه ، آنگاه مضغه را استخوانها گردانيديم، سپس بر استخوانها پردة گوشت کشيديم و با آفرينش ديگر به آن موجوديت بخشيديم، پاک و بزرگوار خدايي که نيکوترين آفرينندگان است.
و در سوره الحج فرموده:«فَإنا خَلَقناکُم مِن تُرابِِ ثُمّ مِن نُطفَةِِ ثَم مِن عَلقةِِ ثُم ّمِن مُضغَةِِ مُخَلّقةِِ وَغَير مُخَلقةِِ لِنُبَينَ لَکُم وَنَقرّ في الارحامِ مانشاءُ الي أجلٍ مسمّي ثُمّ نُخرِجُکُم طِفلاََ ثُمّ لِتَبلغُوا أََشُدّکُم»٢.
ترجمه: ما شما را از خاک آفريديم، پس آنگاه از نطفه پس از علقه (خون بسته) پس از مضغه شکل يافته و شکل نايافته، تا اينکه براي شما آشکار و بيان کنيم، و جنينهايي را که بخواهيم تا زماني معين در رحم مادران نگه مي داريم، آنگاه شما را به صورت طفلي برون آورديم تا به حد رشد و بلوغ برسيد.
قرطبي گفته: «فراء گفته مخلقه يعني : جنيني که خلقتش کامل است ، و غير مخلقه يعني سقط شده (که خلقتش کامل نشده) ابن اعرابي گفته: مخلقه يعني آفرينش او آغاز شده ، و غير مخلقه يعني شکل و هيئت بخود نگرفته، ابن زيد گفته: مخلقه يعني جنيني که خداوند سر ، دو دست و دو پاي او را آفريده ، و غير مخلقه آن است که چيزي از آن خلقت نشده، ابن عربي گفته: اگر به اصل اشتقاق لغوي آن مراجعه کنيم، نطفه، علقه، و مضغه مخلقه (خلق شده) هستند، زيرا تمام اينها مخلوق خدا هستند، و اگر شکل و هيئت آنرا که پايان آفرينش خلقت است، چنانچه خداوند فرموده «ثم انشأناه خلقاً آخر» اين همان است که ابن زيد گفته. اما من مي گويم: تخليق از خلق گرفته شده و در آن معناي کثرت و زيادت است، هر چه که مراحل را سپري کند خلق شده بعد از خلق شدني، و اگر نطفه باشد او مخلوق است؛ لذا خداوند متعال فرموده: «ثم انشأناه خلقاً آخر» وگفته شده: مخلقه و غير مخلقه به خود نوزاد برميگردد نه به جنين سقط شده … ابن عباس گفته مخلقه يعني زنده است. وغير مخلقه سقط شده است، شاعر گفته: أفي غير المخلقة البکاء فاين الحزم و يحک و الحياء،يعني آيا براي جنين سقط شده غير کامل الخلقه گريه مي کنيد و اي بر تو پس استواري، استقامت و حيا کجا است.» ٣.
مفسرين قرآن کريم درباره «ثم أنشأناه خلقاً آخر» گفته اند عبارت است از دميدن روح بعد از تکميل خلقت و شکل گيري جنين است٤.صاحب جواهر الکلام فرموده: «منظور از خلقاً آخر روح است»٥.
قرطبي گفته:((در مورد خلقا آخر در ثم أنشأناه خلقاً آخر))علما اختلاف نموده اند، ابن عباس، شعبي، ابوعاليه، ضحاک و ابن زيد گفته اند عبارتست از نفخ روح بعد از اينکه جماد بود، ابن عباس نيز گفته يعني ورودش به دنيا (متولد شدن) است» ٦.
و منظور از «قرار – بمعناي جاي استقرار- رحم است»۷. ودر سوره السجده آمده:«الذي أحسن کل شيءٍ خلقه و بدأخلق الانسان من طين ، ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين، ثم سواه و نفخ فيه من روحه»٨.
ترجمه: آنکه هر چيز را نيکو آفريد و آفرينش آدميان را از گِل آغازيد، سپس نسل او را از عصارة آب ناچيز به وجود آورد، آنگاه اندام او را متوازن ساخت پس از روح خود در او دميد.
منظور از سواه درآيه، توازن و هماهنگ ساختن اعضا و اندام است،يعني کامل شدن شکل ظاهري بدن انسان که قبل از دميدن روح است.
چنان كه گذشت،قران کريم شکل گيري جنين و خلقت آنرا نطفه، علقه ، مضغه، عظام، لحم (روييدن گوشت بر استخوان)، و دميدن روح بيان کرده، آفرينش استخوان ها قبل از روييدن گوشت و عضلات به پايان مي رسد، توازن و هماهنگي اعضاي بدن قبل از دميده شدن روح است.
آلوسي در روح المعاني گفته:«ثم سواه يعني آنرا هماهنگ و تعديل کرد با کامل کردن اعضايش در رحم، و تسويه در لغت يعني قرار دادن اجزاء متساوي» ٩.
منظور از دميدن روح، روح و حيات انساني است نه حيات نباتي و حيواني چنانچه که فلاسفه قايل به سه مرحله از حيات شده اند حيات نباتي، حيواني و انساني ، حيات نباتي نياز به غذا، تنفس و … دارد ، حيات حيواني علاوه بر امور نباتي داراي احساس و حرکت اختياري مي باشد١٠، اما حيات انساني علاوه بر احساس و حرکت قابليت ادراک کليات نيز دارد. به نظر فقها،حيات انساني هنگام دميدن روح آغاز مي گردد، روح به جنين هويت انساني مي دهد نه مخ ١١.
وبا توجه به اينکه روح انساني پديده اي غير مادي است از توان و حيطه انسان خارج است. قرآن کريم فرموده: «وَيَسئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُل الرُّوحُ مِن أَمرِ رَبي وَما أُوتِيتُم مِن العِلم ِالا قَليلاً»١٢ .
ترجمه: و ترا از حقيقت روح مي پرسند جواب ده که روح از أمر خداست آنچه از علم به شما داده شده بسيار اندک است.
بنابراين اينكه برخي ازپزشکان معتقدند که جنين فاقد حيات نداريم و حتي اسپرم و تخمک قبل از لقاح نيز حيات دارند، با دميدن روح بعد از تکامل شکل ظاهري جنين منافاتي ندارد؛ زيرا حيات قبل از دميدن روح،حيات نباتي و حيواني است.
آقاي مصباح مي فرمايد: «اجمالاً از قرآن بر مي آيد که در آدمي، جز بدن چيزي بسيار شريف نيز وجود د ارد، ولي مخلوق خدا است، نه جزئي از خدا و تا آن چيز شريف در انسان وجود نيابد، آدمي؛ انسان نمي گردد و چون در حضرت آدم به وجود آمد، شأني يافت که بايد فرشتگان در برابر او خضوع کنند»١٣ .
مراحل خلقت جنين در روايات
در روايات مربوط به ديه،مراحل مختلف شكل گيري جنين ذكرشده است از جمله اين روايات:((عن سعيد بن المسيب، قال: سألت علي بن الحسين (رضي الله عنه) عن رجل ضرب امراة حاملاً برجله فطرحت ما في بطنها ميتاً ، فقال: إن کان نطفة فانَّ عليه عشرين ديناراً ، قلت فماحد النطفة؟ فقال هي التي وقعت في الرِحم فاستقرّت فيه أربعين يوماً ، و إن طرحته و هو علقة فانّ عليه اربعين ديناراً ، قلت ، فما حدّ العلقة؟ قال: هي التي إذا وقعت في الرّحم فاستقرّت فيه ثمانين يوماً قال: و ان طرحته و هو مضغة فانّ عليه ستين ديناراً، قلت، فما حدّ المضغة؟ فقال: هي التي إذا وقعت في الرّحم فاستقرّت فيه مائة و عشرين يوماً ، قال و إن طرحته و هو نسمة مخلقة له عظم و لحم مزيل الجوارح قد نفخت فيه روح العقل فان عليه دية کاملة، قلت له أرأيت تحوله في بطنها الي حال أبروح کان ذلک أو بغير روح؟ قال: بروح عدا الحياة القديم المنقول في اصلاب الرجال و ارحام النساء و لو لا انه کان فيه روح عدا الحياة ما تحول عن حال بعد حال في الرحم و ما کان إذاً علي من يقتله دية و هو في تلک الحال))١٤.ترجمه: در روايتي از سعيد بن مسيب آمده است((ازامام سجاد(رضى الله عنه) در رابطه با مردي سئوال نمودم که زن بارداري را با لگد زده بود و در نتيجه حمل او به صورت مرده سقط شده بود، امام (رضي الله عنه) فرمودند :سقط او اگر نطفه بوده باشد ، بيست ديناربايد بدهد، گفتم: در چه زماني نطفه است، فرمودند: پس از آن که چهل روز از استقرار آن در رحم بگذرد؛، و اما اگر علقه سقط کرده باشد بر او است که چهل دينار بدهد، گفتم: در چه زماني علقه است؟ فرمودند: پس از آن که (۸٠) روز از استقرار آن در رحم بگذرد، امام (رضي الله عنه) فرمودند: و اگر مضغه سقط کرده باشد، بر اوست که (٦٠) دينار بدهد، گفتم: در چه زماني مضغه است؟ فرمودند: پس از آن که (۱۲٠) روز از استقرار آن دررحم بگذرد. امام (رضي الله عنه) فرمودند : واگر جنين سقط شده در حالي که او انساني (فردي) گرديده که گوشت و استخوان پيدا کرده و اعضا و جوارح آن متمايز شده و روح عقل در آن دميده شده باشد بر او است ديه کامل بدهد، راوي مي گويد: به حضرت عرض کردم: آيا حرکت جنين در شکم مادر به سبب وجود روح است يا خير؟ امام فرمود: به سبب روح است، اما روحي غير از آن حيات پيشين که در صلب مرد و رحم زن بوده، و اگر در جنين روحي غير از حيات نباشد، در رحم هيچ حرکتي نخواهد کرد و در اين حال، ديه کامل بر عهده قاتل او نخواهد بود.
اين روايت دلالت دارد بر وجود حيات نباتي و سلولي قبل از نفخ روح انساني که از آن به روح عقل ياد شده است.
در روايتي ديگر از امام صادق(رضي الله عنه) نيز فرموده: «في النطفة عشرون ديناراً ، و في العلقة أربعون ديناراً ، و في المضغة ستون ديناراً ، و في العظم ثمانون ديناراً، فاذا کسي اللحم فمائة دينار، ثم هي ديته حتي يستهل ، فاذا استهل فالدية کاملة))١٥.
در اين روايت مراحل مختلف جنين که در قرآن ذکرشده ، به ترتيب نام برده شده است وبراي هرمرحله ديه اي معين نموده است، براي نطفه بيست دينار، علقه چهل دينار، مضغه شصت دينار، و استخوان (عظم) هشتاد دينار، در صورتي که خلقت جسماني کامل شود و گوشت استخوانها را بپوشاند صد دينار است، تا اينکه نوزاد به دنيا آيد و گريه کند که در اينصورت ديه کامل است.
مدت مراحل شکل گيري جنين در روايات
مدت هر مرحله از مراحل خلقت و شکل گيري جنين در روايات اهل تسنن و تشيع مشخص شده، و مدت تعيين شده در روايات متفاوت است.
بعضي براي هر مرحله ٤٠ چهل روز ، بعضي ۳٠ روز، و بعضي ٤۲ روز و …
مدت مراحل خلقت جنين در روايات شيعه
يک دسته از اين روايات مدت هر مرحله راچهل روزتعيين كرده،ودسته ديگر سي روز براي هر مرحله تعيين نموده است.
دسته اول: از جمله اين روايات: معتبره ابن فضال از حسن بن جهم است که گفته:١٦.
در اين روايت امام رضا (رضي الله عنه) از امام باقر (رضي الله عنه) نقل مي کند که نطفه در رحم (٤٠) روز مستقر مي باشد ،پس درمدت(٤٠) روزعلقه(خون بسته)مي شود، سپس در چهل روز به مضغه (به صورت گوشت) تبديل مي شود، بعد از اينکه چهار ماه کامل و سپري مي شود خداوند متعال دو فرشته آفريننده برآن مأمورمي كند.
در صحيحه زراه از امام باقر(رضي الله عنه) آمده: «… فتصل النطفة الي الرحم فتردد فيه اربعين يوماً ، ثم تصير علقة اربعين يوماً ثم تصير مضغة اربعين يوماً» (همان)
يعني نطفه به رحم مي رسد و چهل روز در رحم مي ماند، پس از مدت چهل روز مي شود علقه ، وبعد ازجهل روزديگرمي شودمضغة.
در روايتي ديگر از محمد بن مسلم گفته : ((سألت اباجعفر(رضي الله عنه) عن الرجل يضرب المرأة فتطرح النطفة، فقال عليه عشرون ديناراً، فقلت يضربها فتطرح العلقة، فقال عليه أربعون ديناراً، فقلت يضربها فتطرح المضغة؛ فقال عليه ستون ديناراً فقلت: فيضربها فتطرحه و قد صار له عظم ، فقال : عليه الدية کاملة، و بهذا قضي امير المؤمنين (كرم الله وجهه) ، فقلت: فما صفة النطفة التي تعرف بها؟ فقال، النطفة تکون بيضاء مثل النخامة الغليظة فتمکث في الرحم إذا صارت فيه اربعين يوماً ، ثم تصير الي علقة، قلت فما صفه خلقة العلقة التي تعرف بها؟ فقال : هي علقة کعلقة الدم المحجمة الجامدة تمکث في الرحم بعد تحويلها عن النطفة أربعين يوماً ، ثم تصير مضغة ، فقلت : فما صفة المضغة و خلقتها التي تعرف بها؟ فقال: هي مضغة لحم حمراء فيها عروق خضر مشبکة، ثم تصير الي عظم، قلت فما صفه خلقته اذا کان عظما؟ فقال: إذاکان عظماً شق له السمع و البصر و رتبت جوارحه، فإذا کان کذلک فأن فيه الدية کاملة))١۷.
ترجمه: محمد بن مسلم مي گويد از امام باقر رضي الله عنهدرباره مردي که زني را مي زند و زن نطفه را سقط مي کند، سؤال کردم؛ امام فرمود بيست دينار بر آن مرد است، گفتم او را مي زند و علقه را سقط مي کند حضرت فرمود چهل دينار بر اوست. سپس گفتم او را مي زند و مضغه را سقط مي کند، امام فرمود بر او شصت دينار است، گفتم او را مي زند و زن جنين را در حالي که استخوان بندي شده سقط مي کند، فرمود بر اوديه کامل است، و اميرالمؤمنين (كرم الله وجهه) اينطور قضاوت کرد، گفتم: صفات نطفه که به آن شناخته مي شود چيست؟ امام فرمود: نطفه سفيد است مانند خلط غليظ در رحم باقي مي ماند در صورتي که چهل روز در رحم بماند، سپس مي شود علقه، گفتم صفت علقه که به آن شناخته شود چيست؟ امام فرمود مانند خون چسبان جامد جرم دار است که چهل روز در رحم مي ماند بعد از اينکه از نطفه تغيير مي کند، سپس مي شود مضغه ، گفتم صفت مضغه و خلقت او که به آن شناخته شود چيست؟ امام فرمود: مضغه گوشت سرخ است که در آن رگهاي سبز به صورت چهارخانه هست، پس به صورت استخوان در مي آيد ، گفتم صفت خلقت آن هنگامي که به استخوان در مي آيد چيست؟ فرمود هنگامي که استخوان است گوش و چشم برايش ايجاد مي شود (شکافته مي شود) و اعضايش مرتب و منظم مي گردند، اگر به اين صورت درآمد در آن ديه کامل است.
در اين روايات و روايات ديگري مدت هر مرحله ٤٠ روز بيان شده است.
دسته دوم: در اين دسته از روايات مدت هر مرحله (۳٠) روز معين شده است.
از امام باقر (رضي الله عنه) روايت شده است که فرموده: ((ان النطفة تکون في الرحم ثلاثين يوماً ، و تکون علقة ثلاثين يوماً ، و تکون مضغة ثلاثين يوماً و تکون مخلقة و غير مخلقة ثلاثين يوماً ، فاذا تمت الاربعة أشهر بعث الله اليها ملکين خلاقين))١٨.
يعني نطفه در رحم (۳٠) سي روز مستقر است ، مدت علقه نيز ۳٠ روز، مضغه نيز به مدت ۳٠ روز است، و به شکل يافته و و به شکل يافته و شکل نيافته ۳٠ روز است، هنگامي که چهار ماه (۱۲٠روز) سپري مي شود خداوند دو فرشته آفريننده برآن مأمورمي كند.
مرحوم خوئي مي فرمايد: «اين روايت برخلاف آنچه که در آيه 5 سوره حج آمده مي باشد، خداوند در آيه فرموده: شما را از خاک آفريديم پس آنگاه از نطفه ، پس از علقه، سپس از مضغه شکل يافته و شکل نيافته: زيرا از آيه فهميده مي شود که مخلقه (يافته شده) و غير مخلقه (نيافته شده) دو صفت براي مضغه هستند نه اينکه در مقابل مضغه باشند چنانچه در روايت ذکر شده ، و منظور از آنها (شکل يافته و شکل نيافته) خلقت کامل و خلقت غير کامل است»١٩. مرحوم خوئي فرموده:((بنابرنظر مشهور فقها مدت هر مرحله (٤٠) روز است. ولي ابن ادريس حلي درالسرائرمخالفت نموده وفاصله هرمرحله(٢٠)بيست روزدانسته است))٢٠ودرصفحه٤٠٥فرموده:((ابن ادريس درسرائرگفته جنين ماداميكه درشكم مادر است در ابتدا نطفه است و بعد از قرار گرفتن نطفه در رحم به مدت بيست روز ديه آن بيست دينار است، بعد از بيست روز براي هر روز يک دينار است تا چهل روز که چهل دينار است، و اين دية علقه است اين همان معناي سخن فقها است ، و در بين هر دو مرحله همانند آن است (يعني بين هر مرحله از مراحل بعدي بيست روز است»٢١ .
مدت مراحل خلقت و شکل گيري جنين در روايات اهل سنت
عبدالله بن مسعود رضي الله عنه از پيامبر(صلى الله عليه وسلم) نقل کرده که فرمود: ((إن أحدكم يجمع خلقه في بطن امه أربعين يوماً، ثم تکون علقة مثل ذلک، ثم تکون مضغة مثل ذلک، ثم يبعث الله ملکاً ، فيؤمر بأربع، برزقه، و أجله و عمله، و شقي أو سعيد ، ثم ينفخ فيه الروح))٢٢.يعني خلقت هر يک از شما در شکم مادرش در مدت چهل روز فراهم
مي شود، سپس مانند آن (چهل روز) مي شود علقه سپس مثل آن (در چهل روز)
مي شود مضغه،بعدازآنخداوند فرشته اي مي فرستد و به چهار چيزدستور مي دهد: روزي ، أجل، عمل، شقاوت و يا سعادتمند بودن او،سپس روح در او دميده مي شود. اين روايت همانند روايات منقول از طرف شيعه مدت هر مرحله چهل روز مشخص نموده است.
در روايتي ديگر آمده:((إن أحدكم يجمع خلقه في بطن أمه أربعين يوماً ، ثم يکون في ذلک علقة مثل ذلک، ثم يکون في ذلک مضغه مثل ذلک ثم يرسل اليه الملک، فينفخ فيه الروح ، و يؤمر باربع کلمات…» ٢٣. اين روايت ازلحاظ مدت هرمرحله همانندروايت اول است.
در روايتي ديگرنيزآمده:(إن أحدكم يجمع خلقه في بطن امه اربعين يوماً ثم يکون في ذلک علقه مثل ذلک ثم يرسل الملک فينفخ فيه الروح و يؤمر بأربع و خلق سمعه و بصره و جلده و لحمه و عظمه و کونه ذکراً ام انثي و ذلک انما يکون في الاربعين الثالثه و هي المضغة و قبل انقضاء هذه الاربعين و قبل نفخ الروح فيه لأن نفخ الروح لا يکون الا بعد تمام صورته)٢٤.
در روايتي ديگر که حذيفه بن أسيل رضي الله عنه از پيامبر (ص) روايت کرده که گفته:(يدخل الملک علي النطفة بعد ما تستقر في الرحم بأربعين أو خمسة و أربعين ليلة، فيقول : يا ربّ أشقي أو سعيد؟ فيکتبان، فيقول: أي ربَّ أذکر أم أنثي ؟ فيکتبان ، و يکتب عمله و أثره و أجله و رزقه)٢٥.
اين روايت با سه روايت اول تفاوت دارد يکي در مورد استقرار نطفه در رحم بين چهل شب و چهل و پنج شب ترديد دارد، سپس فرشته مأمور مي شود، ولي در دو روايت اول بعد از صد و بيست روز از انعقاد نطفه فرستاده مي شودودرآن روح را مي دميد. البته اين در صورتي است که (مثل ذلک) به وقت و مدت تفسير شود يعني چهل روز مانند چهل روز اول، اما اگر بگوييم منظور از مثل ذلک وقت نيست و بگوييم منظور همان چهل روز اولي است و قرينه آن (في ذلک) در روايت دوم است، که در اين صورت مي شود بين روايات جمع کرد. در اين صورت با روايات شيعه در مورد نفخ روح تفاوت خواهند داشت.
ولي به نظر مي رسد منظور از مثل ذلک همان وقت باشد (چهل روز) مثل آن چهل روز اولي، ظاهر روايات چنين نشان مي دهند علاوه بر تأکيد فتواي فقهاي فريقين بر آن که نفخ روح بعد از سه چهل روز است يعني بعد از (۱۲٠) روز و سپري شدن چهار ماه.
در روايتي ديگر آمده از پيامبر (ص) روايت شده که فرموده:((إذامرّ بالنطفة اثنتان و أربعون ليلة بعث الله اليها ملکاً فصورها، و خلق سمعها و بصرها و جلدها و لحمها و عظامها))٢٦.
اين روايت با روايت سوم از لحاظ فرستادن فرشته و نفخ روح و تصوير آن مطابقت دارد که بعد از پايان چهل روز و يا چهل و دو روز يا چهل و پنج روز که به هم نزديک مي باشند.
مدت چهل روز براي هر يک از مراحل اوليه جنين بر اساس نظر مشهور فقها شيعه و اهل تسنن است که بر اساس بعضي از روايات مي باشد ، و در مقابل آنها روايات و نظرات مخالفي وجود دارد ، مثلاً در دو روايت آخر از طرق اهل تسنن نقل شده است هماهنگي و توازن اعضاي بدن و اندام در مدت ٤۲ چهل و دو روز و در روايت ديگر بين چهل و چهل و پنج روز مشخص شده، و به نظر ابن ادريس از فقهاي اماميه مدت هر مرحله از مراحل اوليه شکل گيري جنين (۲٠) بيست روز است.٢۷.
شکل گيري جنين از نظر جنين شناسي
آنچه راكه دكتركيث موراستاد جنين شناسي در دانشگاه تورنتو کانادا در مورد شکل گيري جنين بيان نموده از کتاب الجنين المشوه و الامراض الوارثية٢٨. به طور خلاصه نقل مي کنيم: از ترکيب و لقاح نطفه مرد (اسپرم) با تخمک زن(اوول) ، تخمک بارور پديد مي آيد بعد از آن پوست ضخيمي به تخمک احاطه مي کند سپس آن تخمک بارور شده و به مرحله دو سلولي رسيده و هر سلول به صدها سلول افزايش مي يابد، در روز چهاردهم جنين(fetuse) به صورت دو قرص چسبيده ظاهر مي گردد، از روز چهاردهم تا روز بيست ويکم قلب شروع به تپيدن مي کند بين هفته پنجم و هفتم شکلگيري ستون فقرات آغاز مي شود، اگر جنين ۳٦ روز سپري کند اعضاي طرف بالا شکل مي گيرد، و اگر ٤۲ سپري شود اعضاي طرف پايين شکل مي گيرند، قلب در پايان هفته ششم و آغاز هفته هفتم شروع به عمل مي کند، در هفته هشتم چهره و صورت جنين شکل مي گيرد و بعد از آن جنين به سرعت رشدمي کند و اعضايش کامل مي شوند، و اگر هفته شانزدهم يعني حدود ۱۲٠ روز سپري شود آفرينش و خلقت ديگر آغاز مي شود و تا هفته بيستم ادامه دارد و سلولهاي مغز و عصبها کامل مي شوند. جعفري لنگرودي مي گويد((مبدأ جنين ابتداي آبستني است وانتهاي آن لحظه ماقبل ولادت مي باشد))٢٩.
——————-
پي نوشت ها
١- سوره مؤمنون،آيه١٤-١٢.
٢- سوره حج،آيه٥.
٣- انصاری قرطبی،الجامع لاحکام القران،١٩٨٥م،ج١٢،ص٩.
٤- ابن کثير،تفسيرابن کثير،١٤١٨ق،ج٥،ص٤٦٦؛
طبری،تفسيرطبری،١٣٨٨ق،ج١٨، ص١١.
٥- نجفی،جواهرالکلام،١٤٠٤ق،ج٤ ٢،ص٣٥٦.
٦- انصاری قرطبی،همان،ج١٢،ص١٠٩.
۷- زمخشری،الکشاف،١٤٠۷ق/١٩٨۷م،ج٣،ص١۷٨.
٨- سوره سجده،آيه۷،٨،٩.
٩- آلوسی،روح المعانی،١٩٤٤م،ص١٢١.
١٠- ابن سينا،القانون في الطب،ج٢،ص٥۷٢-٥۷٤.
١١- ابن قيم،اعلام الموقعين،١٤٠٨ق،ص٢٤٢؛مرداو ی،الانصاف،١٣۷٥ش،ج١،ص٨٦١.
١٢- سوره اسراء،آيه٨٥.
١٣- مصباح يزدی،معارف قران،١٣٨٠ش،ج١،ص٣٥٨.
١٥- حرعاملی،وسائل ،١٤٠١ق،ج١٩،ص٢٣٨.
١٦- رازی،همان،ص٣٤٢.
١٧-حرعاملی،همان،ج١٩،ص٢٣٨و٢٣٩ ؛کلينی رازی،همان،ص٣٤٥.
١٨- حرعاملی،همان،ج٤،باب٦٤.اين روايت ازمبانی تکملة المنهاج مرحوم
خوئی،ج٢،ص٤٠٤نقل کرده ام ولی دروسائل الشيعةپيدا نشد.
١٩- موسوی خوئی،مبانی تکملة المنهاج،١٣٩٦ق،ج٢،ص٤٠٤و٤٠٥ .
٢٠-همان،ص٤٠٣.
٢١- همان،ص٤٠٥.
٢٢- بخاری،صحيح بخاری،ج١١،ص٤۷۷.
٢٣- نيسابوری،صحيح مسلم بشرح النووی،ج١٦،ص١٨٩و١٩٠.
٢٤- همان،ص١٩٠و١٩١.
٢٥- همان،ص١٩٣؛احمدبن حنبل،ج٤،ص۷.
٢٦- انصاری قرطبی،همان،ج١٢،ص۷.
٢۷- موسوی خوئی،مبانی تکملة المنهاج،١٣٩٦ق،ج٢،ص٤٠٣؛نجف ی،جواهر
الکلام،١٤٠٤ق،ج٤٢،ص٣٦٩.
٢٨- البار،الجنين المشوه والامراض الوراثية،١٤١١ق،ص٤٨-٣٥.
٢٩-
اعجاز قرآن در مراحل خلقت جنین
بقلم: پروفسورکیت مور
چندین سال قبل گروهی از مسلمانان اطلاعات مربوط به جنین شناسی را از قرآن استخراج کردند، سپس تمام اطلاعات قرآنی جمع آوری شده را به انگلیسی ترجمه و به پروفسورکیت مور استاد جنین شناسی عرضه نمودند. از او درخواست شد که نقطه نظر و دیدگاه خود را در مورد اطلاعات جنین شناسی قرآن بیان کند.
دکتر مور بعد از اینکه ترجمه آیات قرآن معرفی شده را به دقت بررسی نمود چنین گفت: اغلب مطالب جنین شناسی قرآن به گونه ای عالی و مطابق با دستاوردهای جدید و مدرن علم جنین شناسی است و به هیچ وجه مغایرتی با آن ندارد. او افزود: معدودی از آیات هم هستند که توجیه علمی دقیقی برای آن ندارم و از آنجائیکه در نوشته ها و مطالعات جدید جنین شناسی نیز در این خصوص اشاره ای نشده است، نمی توانم در صدق و کذب آن نیز نظر دهم برای نمونه می توان به آیه:«بخوان به نام پروردگاری که خلق کرد، پروردگاری که انسان را از علق خلق کرد» اشاره کرد.
کلمه علق در عربی سه معنی دارد:
1ـ زالو
2ـ علقة
3ـ خون بسته
مراحل خلقت جنین
بقلم: پروفسورکیت مور
چندین سال قبل گروهی از مسلمانان اطلاعات مربوط به جنین شناسی را از قرآن استخراج کردند، سپس تمام اطلاعات قرآنی جمع آوری شده را به انگلیسی ترجمه و به پروفسورکیت مور استاد جنین شناسی عرضه نمودند. از او درخواست شد که نقطه نظر و دیدگاه خود را در مورد اطلاعات جنین شناسی قرآن بیان کند.
دکتر مور بعد از اینکه ترجمه آیات قرآن معرفی شده را به دقت بررسی نمود چنین گفت: اغلب مطالب جنین شناسی قرآن به گونه ای عالی و مطابق با دستاوردهای جدید و مدرن علم جنین شناسی است و به هیچ وجه مغایرتی با آن ندارد. او افزود: معدودی از آیات هم هستند که توجیه علمی دقیقی برای آن ندارم و از آنجائیکه در نوشته ها و مطالعات جدید جنین شناسی نیز در این خصوص اشاره ای نشده است، نمی توانم در صدق و کذب آن نیز نظر دهم برای نمونه می توان به آیه:«بخوان به نام پروردگاری که خلق کرد، پروردگاری که انسان را از علق خلق کرد» اشاره کرد.
کلمه علق در عربی سه معنی دارد:
1ـ زالو
2ـ علقة
3ـ خون بسته
دکتر مور در این مورد که، جنین، در بدو امر، مانند یک زالو به نظر می آید، هیچ پیش فرضی نداشت. او در آزمایشگاه، مرحله ابتدائی و میکروسکوپی جنین را با دیاگرام یک زالو مقایسه کرد و از شباهت چشمگیر آندو شگفت زده شد. در عین حال، او اطلاعات جدیدی از توصیفات جنین شناسی را که تاکنون برایش ناشناخته بود، از قرآن استنباط کرد.
دکتر مور در مورد 80 سوالی که در قرآن و حدیث آمده بود، پاسخ گفت. تطابق متن قرآن و حدیث با آخرین دستاوردهای علمی جنین شناسی قابل توجه بود. دکتر مور این چنین می گوید: اگر این، سوالها سی سال قبل از این پرسیده می شد، من قادر به پاسخ بیش از نیمی از آنها نبودم چرا که منابع علمی آنقدر غنی نبود.
دکتر مور کتابی به نام «تکامل بشر» تالیف و بعد از کسب معارف جدید از قرآن و الحاق این معلومات به کتاب خویش در سال 1982 چاپ سوم همان کتاب را تجدید نمود. کتاب مذکور جایزه بهترین کتاب پزشکی با یک نویسنده را دریافت کرد. این کتاب به چندین زبان دنیا ترجمه و به عنوان کتاب درسی جنین شناسی مورد استفاده قرار گرفت.
دکتر مور در هشتمین کنفرانس پزشکی 1981 عربستان چنین می گوید:
جای بسی خوشحالی است که بتوانم سهمی در روشن ساختن آیات قرآن در مورد تکامل انسان داشته باشم. برای من کاملاً روشن است که در این گفته ها از جانب خداوند یا الله برای محمد صلی الله علیه وسلمفرستاده شده است زیرا تقریباً تمامی این علوم تا قرنها بعد کشف نشده بود و برای من قطعی است که محمد قهراً پیامبر خداست.
دکتر جان لی سیمپسون (Dr Jan Leigh Simpson)، رئیس بخش جراحی زنان در کالج طب بیلور هوستون امریکا اظهار می نماید: این احادیث، نمی تواند از علوم و دانش عصر محمد صلی الله علیه وسلمگرفته شده باشد (قرن 7 میلادی) و بیانات ایشان می رساند که نه تنها ژنتیک و دین اسلام، با هم ناسازگاری نداشته، بلکه در حقیقت دین (اسلام) می تواند با افزودن تعالیم وحی به بعضی از شیوه های سنتی، علم را هدایت کند……
که قرنها بعد، حقانیت آن به اثبات رسیده که هم مؤید علم است و هم سندیت قرآن را که از جانب خداوند است را تحکیم می کند.
انسان از نطفه خلق شده است:
قرآن مجید بیش از 11 بار یادآوری می کند که انسان از نطفه خلق شده است به معنای مقدار بسیار ناچیزی از مایع (همچون یک چکه از مایع) که بعد از خالی کردن یک پیمانه در آن باقی می ماند. این موضوع در چندین آیه از قرآن آمده است: {یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ ذلک بانّ الله هو الحق و انّه یحیی الموتی و انه علی کل شیء قدیر*و انّ الساعه اتیه لاریب فیها و انّ الله یبعث من فی القبور.} [الحج : 5]
«ای مردم از پروردگارتان بترسید که زلزله قیامت هنگامة بزرگی است روزی که آن را ببینید مادران شیرده، کودکان شیرخوارشان را از یاد خواهند برد و زنان باردار بار خود را بر زمین گذارند و مردم را مست خواهی دید، حال آن که مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است گروهی از مردم ناآگاه دربارة خدا به مجادله برمیخیزند و از شیطانهای سرکش پیروی میکنند بر شیطان مقرر شد که هرکس با او دوستی کند به گمراهیش افکند و بر آتش سوزان رهنمونش شود ای مردم اگر از برانگیخته شدن شک دارید بدانید که ما شما را از خاک آفریدیم. پس آنگاه از نطفه و خون بسته و مضغه شکل یافته و شکل نایافته، تا (قدرت خود را) بر شما آشکار کنیم، و جنینهایی را که بخواهیم تا زمانی معین در رحم مادران نگه میداریم، آنگاه شما را به صورت طفلی برون آوریم تا به حد رشد و بلوغ برسید، در این میان بعضی از شما میمیرند و بعضی آنقدر عمر میکنند که به اوج فرتوتی و پیری میرسند آنچنان که چیزی از آموختههای خود را به خاطر نخواهند داشت. زمین را خشک و مرده میبینی اما زمانی که باران را بر آن بفرستیم به حرکت میآید و رشد میکند و انواع گیاهان زیبا را برویاند. این به خاطر آن است که بدانید خدا حق است و مردگان را زنده میکند و بر هر چیز تواناست. و به راستی در رستاخیز شکی نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها آرمیدهاند زنده میکند.
اخیراً علوم تأیید کرده اند که تنها یک اسپرم از سه میلیون اسپرم (بطور متوسط) برای بارور کردن اووم (تخمک) مورد نیاز است و معنای آن، این است که (یکیازسه میلیون )مقدار اسپرمها (مقداری بسیار ناچیز) برای باروری کافی است.
مراحل جنینی:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آَخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ[ سورة المؤمنون: 12 – 14 ]
ما انسان را از عصاره ای از گل آفریده ایم . سپس او را به صورت نطفه ای در آورده ودر قرار گاه استوار جای میدهیم. سپس نطفه را به صورت لخته خونی،واین لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویده ای،واین تکه گوشت جویده را بسان استخوان ضعیفی در میاآوریم،وبعد بر استخوان گوشت می پوشانیم،واز آن پس او را آفرینش تازه ای بخشیده وپدیده دیگری خواهیم کرد،والا مقام ومبارک خداوند است که بهترین اندازه گیرندگان وسازندگان است.
از نظر علمی:جنین در اولین مرحله، (معلق و آویزان) به دیواره رحم آویزان است، از نظر شکل شباهت به زالو داشته و مانند زالو رفتار کرده و خون می مکد، و خونش را از جفت مادر خود تامین می کند. و در سومین مرحله معنی آن لخته خون و خون بسته است. در مرحله علقه، که هفته سوم و چهارم بارداری است خون در عروق بسته شکل می گیرد. جنین با خصوصیت لخته خون (خون بسته) ظاهر زالو را به خود می گیرد.
در 1677، leeuwenhoekو Hammاولین دانشمندانی بودند که سلول اسپرم (اسپرماتوروآ) را با میکروسکوپ مشاهده کردند. آنها براین تصور بودند که سلول اسپرم مینیاتوری از انسان را در خود دارد که با رشد در رحم تبدیل به نوزاد می شود که به «تئوری شکافتن»theory) perforation(مشهور بود.
هنگامیکه دانشمندان اورم (تخمک زن) را بزرگترین اسپرم (نطفه) یافتند افرادی چون De Grafگمان کردند که مینیاتور جنین در تخمک قرار دارد. بعدها، در قرن 18 «تئوری میراث والدین» (biparentral inheritance) توسط Maupertuisارائه و گسترش یافت. تبدیل علقه به مضغه، به معنی چیز جویده شده؛ (اثر دندان بر آن مشخص است) یا خوردنی کوچکی که در دهان می گذاریم همچون آدامس. هر دو معنا از نظر علمی صحیح است. پروفسور مور یک قطعه موم لاستیکی را به اندازه و شکل جنین در مرحله مضغه درآورد و آنرا بین دندانها قرار داد و به شکل (مضغه) شد و آنرا با تصویر مراحل اولیه جنینی مقایسه کرد اثر دندانها آنرا بندبند نموده بود که در حکم ستون فقرات (در ابتدای شکل گیری) است. مضغه به (عظام) استخوان تغییر شکل می دهد و استخوانها با گوشت یا ماهیچه ها پوشانده می شود.
سپس خداوند آنرا به آفریده دیگر تبدیل می کند. پروفسور مارشال جانسون یکی از دانشمندان برجسته امریکا، و رئیس دپارتمان آناتومی و مدیر انستیتو Daniel دانشگاه توماس جفرسون فیلادلفیا است که درباره آیات قرآن مربوط به جنین شناسی از او سوال کردیم:
توصیف های مراحل جنینی موجود در قرآن نمی تواند تصادفی و اتفاقی باشد. احتمال دارد که محمد صلی الله علیه وسلم یک میکروسکوپ بسیار قوی داشته ولی قرآن مربوط به 1400 سال پیش است در حالیکه میکروسکوپ قرنها بعد از محمد نبی صلی الله علیه اختراع شد و پروفسور جانسون با لبخند گفت که البته اولین میکروسکوپ اختراع شده قادر نبود بیش از 10 برابر بزرگنمایی کند و تصویر آن هم واضح نبود.
بعد او گفت: هیچ ضدیت و مغایرتی با این حقیقت که واسطه الهی در بیانات محمد صلی الله علیه در کار است، نمی یابم.
براساس نظر دکتر مور، طبقه بندی مدرن مراحل تکامل جنینی که در سراسر جهان به کار برده می شود چندان ساده و قابل فهم نیست چون این مراحل براساس عدد شناخته شده اند مانند مرحله 1، مرحله 2 ، ولی تقسیم بندی واضح قرآن برپایه تمایز و شکل، نمای بسیار سهل و آسان مراحلی را که جنین طی می کند بیان کرده است. این فازهای مختلف تکامل جنینی یک توصیف جذاب علمی را در بردارد که بسیار قابل فهم و کاربردی است، همچنین آنچنانکه مراحل تکامل جنینی بشر در آیات زیر آمده است:{أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى }[القیامة :36- 39]
«آیا انسان گمان میکند به خود رها میشود؟ آیا نطفهای از منی نبود که در رحم ریخته شد و بعد به صورت علقه درآمد و آفرید و موزونش ساخت و او را از دو صنف نر و ماده قرار داد»
الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ فِی أَیِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَکَّبَکَ[الإنفطار:7- 8]
«آن خدایی که تو را از هیچ خلق کرد و به صورتی تمام و کامل بیاراست و با اعتدال برگزید بهر صورتی که خواست می تواند خلق کند»
جنین تا حدی شکل گرفته،تا حدی شکل نگرفته است:
در مرحله مضغه: اگر یک برش در جنین بدهیم و ارکانهای داخلی را جدا کنیم خواهیم دید که بیشتر آنها شکل گرفته اند در حالیکه بعضی از آنها هنوز کاملا مشخص نشده اند.
بنابر نظر pro . Jahnson اگر ما جنین را یک آفریده کامل بدانیم، فقط اعضایی راکه قبلا پدیدار شده اند، توصیف کرده ایم. در حالیکه هنوز آفریده و مخلوق کامل نیست و اگر جنین را یک آفریده کامل بدانیم، فقط اجزایی را که هنوز پدید نیامده اند توصیف کرده ایم.
حال آیا این پدیده در خلقت کامل است یا ناقص؟ هیج توصیفی بهتر از توصیف و مرحله بندی قرآن در پدیده جنینی نیست.«تا حدی شکل گرفته و تا حدی شکل نگرفته»، همچنان که در آیه زیر آمده است.
از نظر علمی، ما می دانیم که در مرحله اولیه تکامل تعدادی سلول وجود دارند که تمایز می یابند و تعدادی سلول هنوز غیر متمایز هستند و بنابراین بعضی از اعضاها شکل گرفته و بعضی هنوز شکل نگرفته اند.
حس بینایی و شنوایی:
اولینحسی که در نموجنین تکامل می یابدحسشنواییاست. جنین میتواند صداها را بعد ازهفته بیست و چهارمبشنود. متعاقب آن،حس بیناییتکامل می یابد وبعد از هفته بیست و هشتم، شبکیهچشمبه نور حساس می شود. آیات قرآن نمو حواس درجنین را اینگونه بیان می کند.
{ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ{[السجدة : 9]
سپس آن را نیکو بیاراست و از روح خود در آن بدمید و شما را دارای گوش و چشم و قلب و هوش گردانید باز بسیار اندک شکر و سپاسگزاری حق می کنید.
{انّا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً انّا هدیناه السِبیل امِا شاکراً و امِا کفوراً}[الإنسان :2-3]
«انسان را از اختلاط نطفه آفریدیم تا او را بیازماییم و شنوا و بینایش کردیم. راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.»
در این آیات حس شنوایی قبل از بینائی آورده شده است بنابراین توصیف قرآنی با کشفیات جنین شناسی جدید کاملا مطابقت دارد.
خلاصه:
بر خلاف آنچه که تصور می شود وجود حقایق علمی در قرآن کاملا با علوم زیستی انطباق دارد و قرآن از طریق این آیه:}إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ}[آل عمران : 190]
«محققاً در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز دلایلی روشن برای خردمندان است.» همه بشریت را به تفکر در پدیده های جهان دعوت می کند.
شواهد علمی قرآن به وضوح اثبات می کند که قرآن از جانب خداوند است. هیچ بشری قادر نبوده در 14 قرن قبل، کتابی را بوجود آورد که حاوی آنچنان حقایق علمی عمیقی باشد که قرنها بعد توسط بشر کشف شود.
قرآن یک کتاب علمی نیست بلکه کتاب نشانه ها و آیات است، این نشانه ها آدمی را برآن می دارد تا هدف از خلقت خویش و هماهنگ زیستن با طبیعت را در یابد.
براستی قرآن پیام الهی، خالق و نگهدارنده جهان است و این پیام توحید، همان رسالت پیامبران از آدم، موسی، عیسی تا محمد صلی الله علیه وسلم می باشد.
جعفری لنگرودی،ترمينولوژی حقوق،ص٢٠١.