مورچه ها؛ حشرات همدل و متحد
آوریل 15, 2017تامین اعتبار۱۱۰ میلیارد تومانی برای وامهای دانشجویان دکتری
آوریل 19, 2017بعضی از ویژگی های شخصیتی بدون توجه به اینکه مربوط به چه کسی هستند به طور عام دوست داشتنی هستند. برای مثال سازگاری اغلب با مهربانی و خون گرمی همراه هست.
گرچه روانشناسان اطلاعات قابل قبولی راجع به چگونگی کسب ویژگی های شخصیتی در افراد دارند، اما در رابطه با چگونگی تاثیر این ویژگی ها بر رفتار افراد در مواجهه با ویژگی های شخصیتی افراد دیگر اطلاعات کمی دارند.
اخیرا با توجه به مطالعه جدیدی که در این مورد صورت گرفت، مشخص شد افرادی که ویژگی های اخلاقی ناپسندی همچون خودپرستی و مخالفت مداوم با دیگران دارند در مواجهه با افرادی که آنان نیز دارای چنین ویژگی هایی هستند با مدارای بیشتری عمل می کنند.
جوشوآ میلر، روانشناس دانشگاه جورجیا در این رابطه اظهار داشت:
همین مدارا باعث می شود درمان بیماری های شخصیتی و روانی دشوار باشد.
افرادی که از ناراحتی های روانی دگر ستیزی و خود بینی رنج می برند، خود می دانند که نسبت به سایر افراد بیشتر مخالفت می کنند. آنها فقط نمی دانند که این رفتارها چقدر برای دیگران مشکل ساز و آزار دهنده است.
با توجه به مطالعه ای که نتایج آن در سال 2014 در مجله شخصیت و تفاوت های فردی منتشر شد، افرادی که بیشتر به اختلال خود پرستی مبتلا بودند با افرادی که آنها نیز اینگونه بودند راحت تر کنار می آمدند. اما افرادی که این اختلال در آنها حاد نبود نمی توانستند به راحتی با این افراد کنار بیایند.
برای کسب اطلاعات بیشتر، میلر و خوآنا لامکین تصمیم به مطالعه بر روی ویژگی های شخصیتی افراد گرفتند.
آنان در اولین مطالعه خود،218 دانشجو را تحت نظر گرفتند. آنان بررسی کردند که کدام یک از این شرکت کنندگان از اختلال خود پرستی، اختلال پرخاشگر، اختلال نفرت از دیگران و اختلال عدم کنترل احساسات رنج می برند. در آزمایش دوم 198 نفر از شرکت کنندگان نه تنها از لحاظ ویژگی های شخصیتی منفی بلکه از لحاظ تمام ویژگی های شخصیتی مورد بررسی قرار گرفتند.
در هر دو مطالعه، شرکت کنندگان بین مرحله اول و دوم آزمایش ده روز فرصت داشتند تا در این مدت بررسی کنند در هنگام مواجهه با ویژگی های شخصیتی یکسان با خود در دیگر افراد چگونه برخورد می کنند.
میلر در این رابطه اظهار داشت: این مدت زمان ده روزه برای این بود که افراد با دید متعصبانه به ویژگی های خود نگاه نکنند. بدبن معنا که اگر شما پنج دقیقه در رابطه با یکی از ویژگی های بارز شخصیتی خود فکر کنید اغلب در مطالعه بعدی وجود این ویژگی را در خود انکار نمی کنید.
وی در ادامه اظهار داشت:
طبق یافته های موجود، افراد در برابر ویژگی های افرادی که در وجود خود آن ها نیز بود بسیار مثبت تر عمل می کردند و مهم نبود که این ویژگی ها مربوط به اختلالات روانی و یا سایر ویژگی های شخصیتی باشند.
اگر شما اظهار کنید که فرد عصبی هستید یعنی در واقع دارید اعلام می کنید که این ویژگی شخصیتی را دوست دارید. این مورد در ویژگی اخلاقی خصومت و مخالفت با دیگران کاملا مشهود بود.
نکته جالب آن بود که در اختلال نفرت از دیگران و مخالفت با دیگر افراد، مسئله پیچیده تر از سایر ویژگی های شخصیتی بود. در واقع افرادی که خود از این اختلال رنج می بردند در مواجهه با افرادی از همین قبیل ملایمت بیشتری نشان می دادند.این در حالی بود که افراد سالم در مواجهه با افرادی که چنین اختلالی داشتند بسیار متفاوت و ناشکیبا رفتار می کردند.
میلر در این رابطه اظهار داشت:
افرادی که از این اختلال و یا اختلالات عصبی رنج می برند، حقیقتا علاقه ای به این صفات ندارند بلکه فقط در برابر چنین رفتارهایی مدارای بیشتری از خود نشان می دهند. آنها به شدت افرادی که از این مشکلات رنج نمی برند، در مواجهه با این صفات آنها را ناپسند نمی خوانند.
چنین توضیحی علت علاقه ی افرادی که دارای اختلال روانی هستند به افرادی با همین مشکلات را توجیه می کند. در واقع آنها در جستجوی فردی که دارای اختلالات رفتاری و روانی باشد نمی گردند، بلکه ناخودآگاه در مواجه با این افراد ویژگی های ناپسند رفتاری آنها را نادیده می گیرند.
حال در اینجا مسئله ای مطرح می شود که گاهی افراد خودپسند در نگاه اول دوست داشتنی به نظر می رسند ولی به مرور زمان مردم نمی توانند با آنها کنار بیایند. این مسئله در میان دو فرد با چنین مشکلی نیز پیش می آید. یافته ها حاکی از آنند که وقتی دو فرد که از اختلال خود پسندی رنج می برند با یکدیگر وقت گذرانی می کنند، به مرور مشکلات بسیار زیادی برای آنان رخ می دهد.
در این مطالعه افرادی که دارای اختلالات رفتاری یکسان بودند، پس از گذشت مدتی از معاشرتشان با مشکلاتی رو به رو شدند.
میلر در ادامه بیان داشت:
اختلالات شخصیتی معمولا ثابت هستند. این بدین معنا نیست که نمی توان آنان را تعدیل کرد اما تعدیل آنان دشوار است و هنوز درمان موثری برای اختلالات حاد شخصیتی وجود ندارد و این مسئله عدم تمایل این افراد برای درمان را توجیه می کند.