هفته نامه فناوری اطلاعات بایت (شماره 178)
جولای 6, 2011همایش ملی نقش بیوتكنولوژی در علوم دامی
جولای 12, 2011منظور از روان درمانی، درمان اختلالهای روانی به کمک تدابیر روان شناختی است (غیر از تدابیر جسمانی یا زیستی). این اصطلاح شیوه های درمانی گوناگونی را در بر میگیرد که همه معطوف یاری رساندن به بیمار روانی است و در این چارچوب که بتواند رفتار و اندیشه ها و هیجانهایش را طوری تغییر دهد که برای کنار آمدن با فشار روانی و مردم، شیوه های کارسازتری به کار ببرد. برخی روان درمانگرها (برای نمونه روان کاوان) بر این باورند که رفتار شخص در صورتی تغییر میکند که بتواند انگیزه ها و تعارضهای ناهشیار خود را بشناسد. بعضی دیگر از آنان بیشتر بر راه و روشهای تغییر الگوهای عادت شده ی فکری و رفتاری متمرکز شده تا بر تعارضهای ناهشیار. گرچه روشهای گوناگون روان درمانی از لحاظ شیوه های درمان تفاوتهایی با هم دارند با این حال در بیشتر آنها زمینه های بنیادی مشترک هست. در همه ی آنها رابطه یی باورانه بین دو انسان-یکی درمانجو و دیگری درمانگر-روی میدهد. در خلال این رابطه به درمانجو دل داده میشود تا خواستها و هیجانها (عواطف) و تجربه های خصوصی خود را به صورت آزادانه و بدون ترس از داوری توسط درمانگر یا فاش شدن آنها بیان کند.
درمانگر همدردی و تفاهم به میان می آورد، اعتماد می آفریند و به درمانجو یاری میدهد تا شیوه های کارآمدتری برای حل و فصل مشکلات خود در پیش بگیرد.
و هم اکنون شما را با شیوه ی رفتار درمانی آشنا میکنیم
رفتار درمانی
اصطلاح رفتار درمانی نامی است برای چند روش درمانی گوناگون که بر اصول یادگیری و شرطی سازی بنا میشوند. در نظر رفتار درمانگرها، رفتار ناسازاگارانه راه و روشی است که برای کنار آمدن با فشار روانی که شخص آن را یاد گرفته است و به کمک فنون برخواسته از کارهای آزمایشگاهی درباره ی یادگیری می توان پاسخهای مناسبتری را جایگزین آنها کرد. در حالی که روانکاوی در پی شناخت چگونگی تاثیر تعارضهای سابق فرد بر رفتار کنونی وی است. رفتار درمانی بر همین رفتار متمرکز می شود.
رفتار درمانگرها خاطر نشان می سازند که هرچند بینش یافتن هدفی ارزشمند است اما تغییر رفتار را تضمین نمی کند. در هر موقعیت معین آدمی غالبا علت رفتارهای خود را می داند با این حال نمی تواند ان رفتارها را تغییر دهد. بر خلاف روانکاوی، که در پی تغییر دادن بعضی جنبه های شخصیت فرد است، رفتار درمانگرها تغییر رفتارهای غیر انطباقی در موقعیتهای معین را مد نظر دارند.
رفتار درمانگر در نخستین نشست درمانی به دقت به درمانجو گوش میسپارد.
درمانجو چه چیزی را میخواهد تغییر دهد؟ آیا از سفر هوایی ترس دارد یا از سخن گفتن در برابر جمع؟ آیا اختیار خورد و خوراکش را ندارد یا بی اراده و اختیار شراب خواری میکند؟ آیا احساس بی کفایتی و نابسندگی و درماندگی میکند؟ تمرکز حواس ندارد و نمی تواند کارهایش را انجام دهد؟
نخستین گام در کار درمان، تعیین دقیق مشکل شخص و تقسیم آن به چند هدف درمانی مشخص است. برای نمونه اگر درمانجو احساس نابسندگی و بی کفایتی کلی دارد، درمانگر وی را به توصیف اختصاصی تر این احساس بر می انگیزد یعنی اینکه باید تعیین کند در چه موقعیتهایی این احساس به او دست می دهد و در آن موقعیتها به چه رفتارهایی دست میزند.
احساس نابسندگی در کدام زمینه؟ از سخن گفتن در برابر همدرسان در کلاس یا در موقعیتهای اجتماعی؟ یا از وفا به تعهد ها؟ یا در مورد خورد و خوراک؟
وقتی رفتاری که باید تغییر کند تعیین شود، درمانگر و درمانجو برنامه ی درمانی را بر اساس شیوه هایی که وصف خواهد شد پی ریزی می کنند. درمانگر روش درمانی را متناسب با مشکل و اختلال درمانجو انتخاب می کند.
منبع: روانشناسی هیلگارد با اندکی تلخیص
گرد آورنده: پیمان ونایی (مدیر تالار روانشناسی)