نشریه علمی تخصصی Active – شماره پنجم
جولای 17, 2012فراخوان شرکت در کلاسهای آموزشی 3dsmax (ویژه سایت دانشجو)
جولای 20, 2012چکیده
سرمایه فرهنگی شامل هنجارها و ارزشهای مشترک در میان گروهی از مردم است که سبب ترویج همکاری و ایجاد اعتماد در بین آنها میشود. یکی از الزامات اساسی برای توسعه اقتصادی در هر کشور ایجاد زیرساختهای مناسب فرهنگی است. توسعه اقتصادی بدون توجه به توسعه فرهنگی ممکن نیست، اینجاست که فرهنگ و توسعه اقتصادی به هم مربوط میشوند. در این مقاله به بررسی مفهوم سرمایه فرهنگی و رابطه فرهنگ و توسعه اقتصادی و مشکلات فرهنگی کشور ایران پرداخته میشود.
کلمات کلیدی: سرمایه فرهنگی، توسعه اقتصادی، مشکلات فرهنگی، ایران.
مقدمه
در جهان امروز، امواج سهمگین جهانیشدن هر لحظه بر شدت ضرباتشان میافزایند. مرزهای شیشهای بین کشورها نیز دیگر برداشته شدهاست و آنچه برجا ماندهاست هویتی عریان در عرصه فرهنگها است. امروز بنیه فرهنگی هر کشور، تعیینکننده موفقیت یک کشور در عرصهی بهشدت رقابتی جهان است. در آستانه قرن بیستویکم و آغاز هزاره سوم، کشورها باید در جهت استحکام بخشیدن به فرهنگ غنی پایدار گام بردارند. لذا گذر از این شرایط و رسیدن به شرایطی پایدار و با ثبات از نظر فرهنگی، کاری بس دشوار می باشد.
سیر تحول علم اقتصاد که با کتاب ثروت ملل آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ میلادی آغاز شدهاست، با توسعه گره محکمی خورده است، بهگونهای که میتوان کتاب آدام اسمیت را اولین رساله در باب توسعه اقتصادی دانست.
اقتصاد اساساً بر پایه اصولی که از ابتدای شروع خود داشته، نمیتواند با یک متد، همه جهان را رهبری کند. شاید زمانی ژاپن پس از جنگ را با متدهایی میشد به کشوری توسعه یافته تبدیل نمود، اما این متدها را اکنون نمیتوان در ایران عملی کرد. اقتصاد کشورهای فقیر با جهتگیریهای متفاوت ایدئولوژیکی، زمینههای متنوع فرهنگی و مسائل مشابه ولی بسیار پیچیده همراه است. برای بیرون رفتن از وضعیت نابهنجار عقبماندگی چارهای جز ایجاد اندیشههای جدید و روشهای نو ندارند. هدف توسعه اقتصادی، اعتلاء سطح زندگی و بهبود وضع عمومی مردم است.
فرهنگ به عنوان یک ابزار برای رسیدن به توسعه اقتصادی است. در طول فرایند توسعه اقتصادی، انتقال سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی صورت میگیرد. بسیاری از اقتصاددانان به درستی اشاره میکنند که تفاوت در عملکرد اقتصادی را از یک جامعه به جامعه دیگر بهتر است بر اساس اختلالاتی که در عوامل فرهنگی وجود دارد تعیین کرد. در ایران مشکلات فرهنگی متعدد سد راه توسعه اقتصادی شدهاند. اگر چارهای برای این مشکلات اندیشیده نشود عمق توسعه نیافتگی کشور روزبهروز بیشتر میشود. بدیهیاست دستیابی به توسعه فرهنگی، در گرو مدیریتی صحیح و کارآمد میباشد.
تعریف فرهنگ
دیر زمانی است که برای درک گروهها و جوامع انسانی، مفهوم فرهنگ اهمیت زیادی داشته است. از دیدگاه تاریخی و مردمشناسی، فرهنگ قلب جامعه یا یک گروه خاص است. امروز که سازمانها وارد صحنه اقتصاد جهانی میشوند ما به عنوان اعضای یک سازمان باید نسبت به دیدگاههای فرهنگی که با آنها روبرو میشویم حساسیت بیشتری نشان دهیم.
دیدگاه صاحبنظران درباره فرهنگ:
تیلور: مجموعه کلیتی که در برگیرنده دانش، باور، هنر، اخلاقیات، قانون، سنت و هر قابلیت و عادت دیگری است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب میکند. (۱۸۹۱)
ریچارد ال دفت: فرهنگ عبارت است از مجموعهای از ارزشها، باورها، درک و استنباط و شیوههای تفکر یا اندیشیدن که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند و همان چیزی است که به عنوان یک پدیده درست به اعضای تازه وارد آموزش داده میشود. (۱۹۹۲)
استیفن پی رابینز: فرهنگ میتواند توافق میان اعضای جامعه و ویژگیهای مشترکی که بر فرد، گروه و سازمان و تعامل آنها در یک بازه تأثیر میگذارد، بیان گردد. مشخصههای فرهنگی را میتوان در سطوح پایین جامعه به اشکال مشخصههای تشخیصی، مشخصههای گروه انسانی و مشخصههای سازمان اجتماعی مشاهده کرد.
ادگار شاین: الگویی از مفروضات مشترک اصلی که یک گروه هنگام حل کردن مسائل مربوط به سازشکاری با عوامل خارجی و یکپارچگی داخلی میآموزد و این مفروضات توانسته است کارساز واقع شود و از اعتبار لازم برخوردار گردد. از این رو شایسته است به اعضای جدید آموزش داد یا به آنها تلقین کرد که پنداشتها و اندیشههای خود را بر اساس چنین مطلوبی بگذارند. (۱۹۹۲)
هافستد: فرهنگ عبارت است از اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروهها مجزا میکند. بهصورت مجموعهای از الگوهای رفتار اجتماعی، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگیهای فکری یک جامعه یا ملت تعریف میشود.
کروبر و کلوکهان: فرهنگ دربرگیرنده الگوهای آشکار و پوشیدهای از رفتار و برای رفتار است که از راه نمادها که دستاورد نمایان گروههای انسانی است، آموخته میشود و انتقال مییابد. (۱۹۵۲)
استانلی دیویس: معتقد است انسانهایی که در یک نظام اجتماعی کوچک یا بزرگتر زندگی میکنند دارای باورها، اعتقادات، ارزشها، سنتها و هنجارهای مشترکی هستند که در مجموع فرهنگ آن نظام اجتماعی را تشکیل میدهند.
گریفین: فرهنگ سازمانی یک دسته از ارزشهاست که اغلب مورد پذیرش و تأیید قرار میگیرند، در داخل سازمان به اشخاص کمک میکنند تا نسبت به اقداماتی که قابل قبول تلقی میشوند و اقداماتی که غیر قابل قبول به حساب میآیند، معرفت پیدا کنند. اغلب این ارزشها از طریق داستانها و سایر ابزارهای نمادین منتقل میشوند.
مارگارت مید: فرهنگ مجموعهای از رفتارهای آموختنی، باورها، عادات و سنن که میان گروهی از افراد مشترک است و بهگونهای متوالی توسط دیگران که وارد آن جامعه میشوند آموخته و به کار گرفته میشود.
از مجموعه تعاریف فوق و دیگر تعاریف میتوان چنین نتیجهگیری کرد که فرهنگ به مجموع ویژگیهای رفتاری و عقیدتی قابل اکتساب در اعضای یک جامعه خاص اطلاق میشود که واژه تعیین کننده در آن «اکتسابیبودن» است که فرهنگ را از رفتاری که نتیجه وراثت زیست شناختی است متمایز میسازد.
——————–
بخشی از مقاله “بررسی نقش سرمایه فرهنگی در توسعه اقتصادی” را مطالعه کردید. در صورت تمایل میتوانید متن کامل را از لینک زیر دریافت نمایید.
[download id=”90″ format=”1″]
حجم فایل : ۷۲۳ KB
گردآوری: صمد علی نیا