ناموس در لغت فارسی به عفت و عصمت اشاره دارد و در معانی ديگرش کاملا دور از آنچه در ذهن ما شکل پيدا کرده ظاهر میشود.
اما ناموس در لغت انگليسی اول از قانون گفته و در ادامه به عفت و نجابت اشاره میکند و میگويد اين قانون محافظ عفت و پاکدامنیست، حتا اشارهی مستقيم میکند به جنسيت و در انتها و در تکميل تمام اينها میگويد که «زنِ عضو يک خانواده». به سادهگی زنِ هر خانواده را ناموس آن دانسته.
قوانين ناموسی از طرف مردان به زنان ارائه میشود و در گام اول زنان خود موظفاند که از ناموس خود محافظت کنند. اين حفاظت به ترتيب و بيشتر نسبت به روابط خونی و عاطفی بايد صورت گيرد. مثلا اگر زنی با مردی رابطهی عاطفی داشته باشد، بايد به خاطر رابطهی خونی که با مرد ديگری دارد از ناموس خود در برابر مرد غريبه محافظت کند. از سوی ديگر همين زن بايد از ناموس خود در برابر مردی هم که با او رابطهی عاطفی و خونی ندارد، دفاع کند.
خب حالا شما دوستان عزیز بگید ناموس یعنی چی؟
چه تعریفی از این کلمه دارید؟
اصلا براتون معنی داره؟
اول اينكه مينا جان تاپيكات خيلي هم راستاي افكارم حركت ميكنه..و فك كنم تنها جايي كه فعاليت ميكنم تاپيكاي شماستناموس؟؟از نگاه شخص من, حرمت به نگاهيه كه هميشه نگرانته…ناموس يعني يادت باشه يه كسايي هستن كه واسه پاكيشون بايد تلاش كني..يعني يادت باشه يه كسايي پاكيه تو تلاششونه…خوب فك كنم تعريفم اصلا ملموس نيست..اما خوب يه تعريف ارماني مختص خودمه..
اما تو كشور ما اين تعريف هم همانند ديگر تعريف ها دستخوش تغييرات و تحريفات زيادي شده , در حال حاضر خيلي از فرهنگها در حال عريان شدن از اين كلمست و اونو سدي بر خيلي از رفتار ها ميدونن خوب نميشه خرده اي هم گرفت..دسته اي ديگر هم هنوز به شكل افراطي با قضيه برخورد ميكنن كه اونم جاي تعجب نداره..عده اي هم بدون اگاهي از عملشون عملا شيوه ي معقولو انجام ميدن..دسته ي دوم كه هنوز زن رو كالاي مرد ميدونن و هر گونه دخل و تصرفي رو درست ميدونن و زن ها در جايگاه هيچ ابراز وجودي نيستن در چنين شرايطي ست كه قتل هاي ناموسي صورت ميگيره؟!؟و يه جاهايي قتل ناموسشون رو جايز ميدونن..اين حرفا در شرايطيه كه يه نقاطي از كشورمون حتي روابط جنسي با محارم رو فرهنگ سازي ميكنن..
اما تو كشور ما اين تعريف هم همانند ديگر تعريف ها دستخوش تغييرات و تحريفات زيادي شده , در حال حاضر خيلي از فرهنگها در حال عريان شدن از اين كلمست و اونو سدي بر خيلي از رفتار ها ميدونن خوب نميشه خرده اي هم گرفت..دسته اي ديگر هم هنوز به شكل افراطي با قضيه برخورد ميكنن كه اونم جاي تعجب نداره..عده اي هم بدون اگاهي از عملشون عملا شيوه ي معقولو انجام ميدن..دسته ي دوم كه هنوز زن رو كالاي مرد ميدونن و هر گونه دخل و تصرفي رو درست ميدونن و زن ها در جايگاه هيچ ابراز وجودي نيستن در چنين شرايطي ست كه قتل هاي ناموسي صورت ميگيره؟!؟و يه جاهايي قتل ناموسشون رو جايز ميدونن..اين حرفا در شرايطيه كه يه نقاطي از كشورمون حتي روابط جنسي با محارم رو فرهنگ سازي ميكنن..
ناموس به دید هر شخصی فرق داره
یکی ناموسشو وطن میدونه و یکی خانواده و یه عده هم اقوام و دوستانشو ناموس خودشون میدونی
یکی ناموس براش اصلا مهم نیست و فرقی نداره باشه و یا نباشه
ناموس فقط به اون معنی نیستش که بگیم حتما باید یه تجاوزی صورت بگیره و بعد بیایم بگیم که ماجرا ناموسی شده
ناموس یعنی اینکه یه سری افراد، مثل خانواده و یادوست و یا وطن خیلی برات عزیز هستند و ما سعی میکنیم با تلاشو کار و ایجاد امنیت اونهارو در آرامش قرار بدیم
و طبق اون فرهنگمون حالا چه ملی و چه دینی یه سری شرایطی رو برای رفاه ناموس خودمون حالا چه وطن باشه و چه خانواده و اقوام فراهم کنیم
وقتی که میریم خدمت یه اسلحه به دستت میدن میگن این ناموسته
یعنی چی؟؟
یعنی اینکه باید مثل ناموست ازش محافظت کنی
حالا بعضی هام هم وجود دارن که ناموس در این میبینند که دور خانواده یه حصار بکشن
خانوادشو توش بذاره و کسی هم نباید از چند کیلومتری اون حصار رد بشه
خب به این نمیشه گفت به فکر ناموسش هست
وقتی با دید صحیح به زندگی نگاه کنی و بدون محدودیت امنیت و ارامش برای خانوادت بیاری میشه گفت که داری برای ناموست تلاش میکنی
و اینکه فقط مردها نیستن که ناموس دارن
یه زن هم دارای ناموس هستش
چون هم مرد و هم زن آرامش و امنیت برای خانوادشون و برای وطنشون میخوان
ناموس واژه گسترده ایست که تمام تمایلات فردی و گاه نفسانی را در بر می گیرد و میتوان این واژه را بر تمام دل مشغولی های افراد تعمیم داد اما در جوامع جهان سومی و در بیشتر نقاط کشور ما این واژه بیشتر در مورد حفاظت از زن مطرح می شود..
. در تعريف ناموس اهميت مسألهی مالکيت را می توان مشاهده کرد و نتيجه گرفت که زن در نگاه مرد و فرهنگ مردسالار ملک محسوب میشود و اين نگاه حتما وابسته به رابطهی خاصی نيست. اين مرد خود را مسؤول حفاظت از دارايیهاش میداند و معتقد است همان طور که زمين و خانه و پول و اثاث شخصی توان حفاظت از خودشان را ندارند، زن هم فاقد اين قدرت است و هميشه نيازمند يک محافظ و قيم.
… ناموسپرستی خصيصهيی مردانه محسوب میشود و از همين روست که بیناموسی نوعی توهين برای مردها به شمار میرود. يک مرد موظف است برای اعلام وفاداری نسبت به کل نظام مردانه از تمام نواميس محافظت کند.
و اما در تعریفی واقعی تر ناموس به قصد کنترل داشتن مالک بر ملک پديد آمده است. پس هر جا که ملکی باشد و مالکی، ملک میتواند به عنوان ناموس مالک به حساب بيايد و دو باره تمام قوانين جاری در مسألهی ناموس برای حفظ ملک لازم به اجرا میشود. پس يک پسر هم میتواند برای پدرش و مادرش ناموس به حساب بيايد.
ناموس آرام آرام همهگير میشود. در همين جا میشود با نگاه به آن تعريف اوليه گفت: هر گونه دخالت و ايجاد محدوديت در زندهگی يک فرد به قصد کنترلِ او میتواند داخل حوزهی مسائل ناموسی قرار بگيرد.
اين دخالت و کنترل میتواند بر تمام ارتباطات انسانی سايه بيندازد، حتا در سياست هم میشود آن را دنبال کرد؛ تابع يک حکومت بايد از قوانين حکومت پیروی کند وگرنه مجازات میشود. ريشهی اين ارتباط ناموس با سياست را شايد بشود در يک ماجرای قديمی پی گرفت. دنيای امروز در سياست نظام مردسالار شکل گرفته و با قوانين آن هدايت میشود.
اما آيا تمام اينها پاسخ سؤال هستند؟ آيا موفق شدهایم ناموس را تعريف کنیم؟
احساس میکنم نه کاملا! ناموس ابر سياه و سنگين و متحرکیست که میتواند روی هر موضوعی سايه بيفکند. تمام اين پاسخها را پيدا کردم و میدانم اگر تلاش کنم شايد دهها و صدها پاسخ ديگر هم بيابم و اين به ناموس خاصيتی اسطورهيی میدهد. ناموس میتواند در آن واحد همهچيز باشد و هيچچيز نباشد. هست، ولی حاضر نيست بگويد از کجا آمده … و حضورش تنها در يک صورت توجيهپذير است: «حفظ منافع نظام مردسالار».
چه زنانی میتوانند ناموس باشند. گروه اول میتوانند به حکم رابطهی خونی ناموس بشوند:
1ـ اقوام زنِ درجهی يک، مثل مادر و خواهر؛
2ـ همسر؛
3ـ اقوام زن درجهی دو، مثل عمه و خاله و فرزندان دختر آنها و دايیها و عموها؛
4ـ اقوام زن سببی.
در گروه دوم میشود روابط آشنايی و عاطفی را هم در نظر گرفت:
1 ـ دوست دختر؛
2 ـ زنان و دختران همسايه؛
3 ـ همکلاسی و همکار.
به نظر شما آیا این دسته بندی برای زنانی که ناموس محسوب میشوند کامل است؟؟؟؟؟؟