درود بر همگی…
در این تاپیک قصد داریم به معرفی نيروهاي ويژه، تكاور، رنجر، كماندو که در كه درايجادامنيت و جلوگيري ازاغتشاش و ترور و گروگان گيري، که آموزش های سختی را دیده اند بپردازیم.
جريان وجود كماندو در طي جنگ كوه ايجاد شده و تحت عنوان فرمان تعليم كماندو شناخته شده است . در 10 اكتبر سال 1951 فرمان تعليم كماندو غير فعال شد و تشكيلات كماندوها به عنوان يك واحد درسي در مدارس پياده نظام در گرجستان تدريس مي شد .
هدف اين آموزش ، پيشرفت مهارتهاي جنگي افسران برگزيده و بكارگيري مؤثر افراد نام نويسي كرده در گروههاي كوچك مي باشد تا در محيطهاي تاكتيكي واقعي زير فشارهاي فكري و جسمي كه شرايطي نزديك به شرايط جنگ واقعي دارند ، رهبري مي شوند . تأكيد اين نيروها پيشرفت مهارتهاي جنگي فردي و قابليتهاي افراد مي باشد . كه از طريق بكارگيري و قوانين رهبري و ترقي مهارتهاي نظامي در برنامه ريزي و تهيه پياده نظام ، هواپيمايي ، تحركهاي هوايي و گردانهاي آبي ، خاكي مستقل و مأموريتهاي گروهانها در اندازه هاي متفاوت به دست مي آيند .
در سال 1954 تا اوايل 1970 هدف نيروي ارتش ، اگر چه تا حدودي به آن رسيدند ، داشتن يك كماندو با ويژگيهاي خاص در هر گروهان پياده نظام و يك افسر در هر گروهان مي باشد . در سال 1954 در طي تلاشي كه براي دستيابي بهتر به اين هدف صورت پذيرفت ، ارتش نيازمند به تمامي افسران جنگي بود كه شايسته انجام در عملياتهاي هوا براي تكاوران باشند .
از زمان آغاز فعاليت تكاورها تا به حال تغييرات كمي در جريان كار آنها صورت پذيرفته است . تا همين اواخر دوره هاي آموزشي هشت هفته اي به طول مي انجاميد كه سه مرحله داشت .
امروزه آموزش در طي 61 روز در دو مرحله به صورت زير صورت مي گيرد .
1ـ مرحله قله : « شامل 4 گردان تربيتي تكاور» : به منظور پيشرفت برنامه ريزي شده مهارتهاي نظامي ، دوام تواناييهاي فيزيكي و روحي ، استقامت و اعتماد واحدهاي كوچك جنگي ، رهبر گروه بايد مأموريت را با موفقيت به پايان رساند .
2ـ مرحله كوه : ( شامل 6 گردان تربيتي تكاور ) : در اين مرحله تأكيد بيشتر بر روي ادامه پيشرفت رهبران جنگي ، افزايش كارآمدي نيروها در شرايط سخت و استرس و فشار فراوان مي باشد . با چنين آموزشهايي توانايي نيروهاي دانشجو در برنامه ريزي و هدايت واحدهاي كوچك افزايش يافته و در حملات هوايي مستقل و يا هماهنگ ، حملات آبي ـ خاكي ، قايقهاي كوچك و عملياتهاي جنگي در شرايط جنگي نسبتاً سخت در مقابل دشمنان تربيت شده و ماهر مي توانند مهارت كسب كنند .
تكاوران جمهوری اسلامی ايران
یگان های تكاور نیروی زمینی ارتش برابر استاندارد بین المللی ارتش ها متشكل از كلاه سبزها، كلاه مشكی ها و كلاه قهوه ای ها بود و تفنگداران دریایی ارتش نیز كلاه سبزها بودند.
در دوران جنگ تحمیلی تلاش تمام ایرانیان در پیكار با متجاوزین عراقی قابل ستایش است. در این میان نیروهای سه گانه ارتش، سپاه پاسداران، بسیج و داوطلبین مردمی برجسته تر است. بدیهی است كه برابر ساختار و چارت سازمانی هر یك از واحدهای ارتش مأموریت های خاص محوله را انجام می دهند.
یگان های تكاور در ساختار ارتش ایران در دهه ۷۰م شامل یگان های تكاور نیروی زمینی و نیروی دریایی بوده است. برابر مفاد استراتژی نظامی ملی ایران، آرایش نظامی از دالان پرداغ تا دهانه فاو در برابر عراق مشتمل بر لشكرهای زرهی، پیاده و پیاده كوهستان، گروه خدمات رزمی هوانیروز، گروه خدمات پشتیبانی رزمی و پایگاه های هوایی بوده است. یگان های تكاور نیروی زمینی در این آرایش نظامی سازماندهی شده بودند و گروه های چندگانه كماندویی نیروی دریایی نیز در آبادان و خرمشهر مستقر شده بودند.
یگان های تكاور نیروی زمینی ارتش برابر استاندارد بین المللی ارتش ها متشكل از كلاه سبزها، كلاه مشكی ها و كلاه قهوه ای ها بود و تفنگداران دریایی ارتش نیز كلاه سبزها بودند. سلسله مراتب استراتژیك ارتش از سطح لشكر به سطح سپاه به رده قرار گاه تعیین شده بود كه پست سازمانی قرارگاه در دوران جنگ بود و قبل از آن ارتش،۱ ارتش ،۲ ارتش۳ و به این ترتیب بود. قرارگاه جنوب، قرارگاه غرب و قرارگاه شمال غرب به آرایش نظامی یگان های تكاور مستقر در لشكرهای زمینی و با هماهنگی نیروهای هوایی و دریایی به استقرار كماندوهای دریایی و اسكادران های هوایی می پردازند.
۱۴۰۰ كیلومتر مرز مشترك با عراق نیروی زمینی ارتش ایران را از استقرار پرسنلی و رزمی گسترده ای برخوردار گردانیده است. برابر استراتژی نظامی ایران، نیروی زمینی برجسته ترین و قاطع ترین نیروی كشور است كه می تواند در امتداد مرز با عراق عمل كند. بدیهی است كه استعداد یگان های تكاور نیروی زمینی بیش از نیروی دریایی است. پرسنل یگان های تكاور به لحاظ پیچیدگی عملیاتی از دسته های مختلف رزمی جمع آوری شده و در رده یگان های نخبه نظامی یا رزمی Combat Elite Unites سازماندهی می شوند. كمیته تكاور نیروی زمینی و دریایی مسئولیت سازمانی مذكور را دارا هستند. فرمان عملیاتی یگان های تكاور با سایر واحدها و یگان های كلاسیك متفاوت است. یگان های تكاور زمینی و دریایی توانایی لازم را برای هدایت رزمی و در دو سطح تاكتیك و استراتژی را دارا هستند. یگان های مذكور گاه ابزاری برای پیشبرد استراتژی امنیت ملی كشور نیز بوده اند. كلاه سبزها، هوابرد و رنجرها از یگان های تكاور نیروی زمینی در انطباق با شرایط محیطی تاكتیكی جنگی مأموریت های متنوعی را انجام داده اند. فرماندهان یگان های تكاور نیروی زمینی تا رده نیروی زمینی و وزارت دفاع در تدوین و توسعه استراتژی نظامی ملی كشور حضور داشتند. دستورات محوله از طریق فرماندهی مركب نظارت، كنترل، انضباط، آموزش ارتباط و مخابرات و برآورد اطلاعاتی تا رده تیم توزیع می شد.
با شروع جنگ یگان های تكاور در نواحی مختلف مرزی در كنار سایر واحدهای جنگی ارتش به انجام مأموریت ها محوله پرداختند. برجسته ترین مأموریت های محوله Airborne و Seaborne بود. در واقع بعد سوم عملیات نظامی ارتش به یگان تكاور محول شده بود.
ضمن آنكه متجاوزین عراقی نیز از آرایش نظامی و یگان های تكاور برخوردار بوده در نتیجه ما شاهد انواع و اشكال جنگ های بعد سوم بین واحدها و یگان های تكاور خودی و دشمن عراقی بودیم.
نیروهای تكاور ارتش در سه حوزه آبی _ خاكی جنوب، بیابان و كوهستان غرب و كوهستان جنگل شمالغرب كشور به اجرای مأموریت های بعد سوم جنگ می پرداختند. آنها می بایستی مراقب حملات یگان های تكاور متجاوزین عراقی نیز می بودند كه مانع از صدمات، تلفات و خسارات به یگان های خودی شوند.
یگان های تكاور متجاوزین عراقی بیشتر به سبك و سازمان ارتش های كمونیستی بلوك شرق سابق بود در حالی كه یگان های تكاور ارتش ایران شامل زمینی و دریایی برابر استانداردهای بین المللی به ارتش فدرال آمریكا و ارتش سلطنتی بریتانیا نزدیك تر بود. ارتش ایران در دهه ۷۰م عضو پیمان منطقه ای سنتو بود و یگان های تكاور ارتش نیز در این دوران تجارب خوبی از جنگ با عراقی ها و نیز مكانیسم فكر سازی آنها كسب كرده بود. جنگ ظفار، بازپس گیری جزایر سه گانه ایرانی، جنگ ۱۹۷۵ با متجاوزین عراقی به همراه برگزاری مانورهای مشترك رزمی با كشورهای خارجی و بازی های ورزشی ارتش ها یگان های تكاور ارتش ایران را در سطح بالای تكنیكی، تاكتیكی و حتی در سطح استراتژیك قرار داده بود. كاملا بدیهی بود كه یگان های تكاور زمینی و دریایی ارتش ایران از سه سطح استراتژی، تاكتیك و تكنیك به مراتب بالاتر از یگان های تكاور متجاوزین عراقی بود. یكی از جلوه های بارز آن انطباق با شرایط جغرافیایی بود. انطباق با شرایط سخت كوهستانی برای اعراب بسیار مشكل است. آنها عادت به بیابان سوزان دارند. عملیات آبی _ خاكی و جنگ در شرایط سخت كوهستانی برای یگان های تكاور عراقی فوق العاده مشكل است. این در حالی بود كه یگان های تكاور عراقی در لشكرهای گارد ریاست جمهوری، گارد ویژه ریاست جمهوری و تیپ های هوابرد سازماندهی شده بودند. یكی از نكات برجسته روانشناختی سیاسی و نظامی رژیم سابق عراق استفاده از كلاه بر یا كلاه كج در بین اعضای دولت بود. تمام عراقی های زمان صدام حسین علاقمند بودند كه از این نوع كلاه استفاده كنند.
یگان های تكاور ارتش عراقی كه عمدتا از نیروی زمینی بودند از آموزش های Spetznas روسی KSK آلمان شرقی برخوردار بودند. تجارب جنگ افغانستان نشان داد كه نیروهای تكاور روسی توسط جنگجویان افغانی قلع و قمع شدند و حتی جنگ افغانستان سهم استراتژیك در فروپاشی اتحاد شوروی داشت. همچنین تجارب مذكور در دوران جنگ تحمیلی برای یگان های تكاور زمینی و دریایی ارتش ایران فراوان است. تكاوران دریایی در زمان محاصره خرمشهر و آبادان به اجرای عملیات Seaborne و تكاوران زمینی نیز در عملیات غرب و شمال غرب به همراه گروه خدمات رزمی هوانیروز شامل لجستیك و عملیات جنگی به اجرای مأموریت Airborne پرداختند. در این میان می توان از لشكر ۵۸ تكاور، تیپ ۵۵ هوابرد، لشكر ۲۱ پیاده كوهستان و لشكر ۲۳ نوهد نام برد. بسیاری از پرسنل نظامی لشكرهای مذكور جزو لشكرهای واحدهای نخبه رزمی شامل لشكر۱ و لشكر ۲ سابق بودند. همچنین گروه های چندگانه كماندوهای دریایی از كمیته تكاور مستقر در حوزه ناو تیپ چهارم دریایی و سایر واحدهای دریایی جنوب از یگان های برتر رزمی برای عملیات Seaborne محسوب می شدند. به نظر می رسد كه یك عقده و حقارتی از جانب عراقی ها نسبت به ارتش ایران وجود داشت كه جنگ تحمیلی آنها را به اجرای نیات شوم واداشت.
یگان های تكاور از حداكثر انطباق با محیط نظامی و غیرنظامی با اهداف متفاوت برخوردارند. منظور از عملیات Airborne اعزام به پشت خطوط دشمن و همكاری با نیروهای مخالف دولت دشمن برای انجام عملیات خرابكاری وایذایی است. همچنین یگان های تكاور از اجرای مأموریت های استراتژیك برخوردارند. برای مثال؛ بسیاری از پرسنل یگان های تكاور در عالی ترین سطوح تصمیم گیری ملی كشورهای منطقه حضور دارند و ارتش پاكستان نمونه بارز آن است. یگان های تكاور زمینی ارتش ایران از سال ۱۹۷۵ و نیز در طول سالها جنگ با اكراد مخالف رژیم سابق عراق رایزنی داشت و در بسیاری ازتصمیم گیری های آنها مشاركت داشت.
یگان های تكاور بواسطه لباس، كلاه، تجهیزات، روحیه، انضباط و آئین تكاوری Ranger Creed برای سایر واحدهای رزمی ارتش یك روحیه و پشتوانه امنیت رزمی تلقی می شوند. در ارتش سابق عراق استفاده غیر اصولی از لباس و كلاه تكاوران برای سیاستمداران تا پلیس راهنمایی و رانندگی، تا نگهبان بانك تا مستخدم مدرسه باعث شده بود كه مردم در مراسم عروسی نیز از همان لباسی استفاه كنند كه صدام حسین برای سان و رژه استفاده می كرد. تخریب استعداد رزمی، پرسنلی و ظواهر نیروهایی تكاور، تخریب قدرت برتر رزمی نیروهای مسلح تلقی می شود.
بسیاری از خلبانان هوایی و هوانیروز شاهدند كه برخی از آنها پس از سقوط در میان نیروهای دشمن عراقی توسط یگان های تكاور نجات یافتند.
بسیاری از ساكنین مناطق مرزی شاهدند كه آزادی آنها از چنگال اسارت، متجاوزین عراقی توسط یگان های تكاور زمینی و دریایی صورت گرفت.
اصولاً یگان های تكاور پس از جنگ های پرتجربه تشكیل می شوند. برای مثال بریتانیا طی جنگ های هند و چین به تشكیل نیروهای تكاور SAS، SBS و تفنگداران سلطنتی پرداخت. آمریكا پس از جنگ ۱۹۵۳ كره و جنگ ویتنام در دهه ۶۰م به تشكیل واحدهای نخبه رزمی مانند XV۱۱۱ Airborne corps Delta Force پرداختند. فرانسه پس از جنگ های خارجی در آفریقا از میان لژیون های فرانسوی لشكرهای هوابرد و چترباز را گسترش و تعمق داد. مطالعات اخیر نشان می دهد كه بسیاری از بازنشستگان نیروهای مخصوص در كشورهای خارجی برای امور مختلف كشورداری استخدام می شوند.
به نظر می رسد كه یگان های تكاور زمینی و هوایی ارتش ایران در دهه ۷۰ میلادی و در پیشبرد استراتژی منطقه ای كشور تشكیل، بسط و توسعه پیدا كردند. امروزه در كشورهای مختلف جهان NGO هایا سازمان های غیردولتی برای جمع آوری نیروهای تكاور برای امور ورزشی، باشگاه های خصوصی و از این قبیل تحت عنوان Veteran Association تشكیل شده است. انجمن های مذكور برای رسیدگی به اوضاع معیشتی، بكارگیری تجارب و قدردانی از نیروهای مخصوص و تكاور انجام وظیفه می كنند.
البته تاريخچه نيروهاي تكاور آمريكا داستاني طولاني و رنگارنگ دارد . داستان افرادي است كه مهارتهاي آنها در زمينه هاي جنگي مورد انتقاد قرار گرفته اند . در اينجا تنها درمورد شاهكارهاي بي شمار نيروهاي تكاور در بدو حضور خود ، مشغول انجام مأموريتهاي تدافعي بودند تا اينكه گروهان تكاوران مستقل از كليساي بنجامين و مهاجرين پيليمرت در حملات مسلحانه موفقيت به دست آوردند .
در سال 1959 سرگرد رابرت راجرز ، كه اهل هام شر (Hamshire) بود ، در طي جنگ فرانسه و سرخپوستان ( هنديها) 9 گروهان مستعمران آمريكايي استخدام كرد تا با انگليسيها بجنگد و روشها و تاكتيكهاي عملياتي نيروهاي تكاور ويژگي ذاتي مرزنشينان آمريكايي است . اگرچه ، سرگرد راجرز اولين فردي بود كه براي آنها تأمين سرمايه كرد و آنها را در تصميمات و نيروهاي جنگي سازمان يافته دائمي خود شريك نمود .
روشهاي جنگي كه اولين تكاوران به كار مي بردند ، در طي جنگ انقلابي لكونل دنيل مورگان كه گروهي را با نام « تفنگداران مورگـان » تشكيل داده بود پيشرفت داده شدند . طبق نظر ژنرال برگواين ، افراد مورگان مشهورترين سپاه ارتش قاره اي بودند و همه آنها به تيراندازي خود مي باليدند فرانسيس ماريان معروف به « روباه مرداب » جنگ انقلابي مشهور ديگري را با نيروهاي تكاور سازماندهي كرد كه به « پارتزنهاي ماريان » شهرت يافتند . پارتزنهاي ماريان در گروههاي 10 تا چند صد نفري به وجود آمده بودند و مستقل از عوامل ارتش اصلي واشینگتون وارد عمليات مي شدند .
آنها با انجام عملياتهايشان در خارج از مردابهاي كارولينا مذاكرات انگليسيها را بهم زدند و از حمايت سازمان سلطنت خواهان نسبت به انگلستان جلوگيري نمودند ، كه اين امر اساساً منجر به پيروزي آمريكا شد .
جنگ داخلي آمريكاييها ، دوباره فرصت ديگري را براي تشكيل واحدهاي مخصوصي مثل نيروهاي تكاور فراهم ساخت .
جان اس موسي كا استاد بكارگيري دقيق و ماهرانه سواره نظام يكي از شاهكارترين افراد تكاوران متفق بود ، او معتقد بود با روي آوردن به حملات تهاجمي ، مي توان دشمن را مجبور به حفاظت از صدها منطقه نمود ، و سپس به يكي از ضعيفترين نقاط حمله برد با اطمينان پيروزي را بدست آورد .
با دخالت آمريكا در جنگ جهاني دوم ، نيروهاي تكاور فرصت يافتند تا در صفحات تاريخ رقم خورند .
سرگرد ويليام ـ ا ـ داربي در تاريخ 19 جون ، 1942 اولين گردان تكاور را در دومين ، و پنجمين گروهانهاي تكاوران را در روز آغاز تك ، در منطقه ساحل omanda فرود آمدند . اين يكي از تلخ ترين مبارزات تكاوران در طول ساحل بود كه در طي آن تكاوران شعار رسمي خود را بدست آوردند . هنگامي كه شرايط در ساحل Omanda بحراني تر مي شد ، فرمانده بيست و نهمين لشكر پياده نظام اعلام كرد كه تمام نيروها بايد در ساحل آشكارا و در روي زمين پيشروي كنند . سپس به سرهنگ دوم ماكس اشنايدر فرمانده پنجمين گروهان گفت : تكاوران راه را نشان مي دهند . فرمانده پنجمين گروهان تكاور نيز ، نيروهاي نوك حمله را فشرده تر كرد ، بنابراين افراد هم پيمان قادر شدند تا خود را از تهاجمات ساحلي دور سازند .
ششمين گروهان تكاور ، در اقيانوس آرام عمليات انجام دادند ، آنها در پشت خطوط دشمن مأموريتهايي را كه شامل شناسايي ، شليكهاي سخت و حملات مسلحانه طولاني مدت بود را انجام دادند . آنها جزء اولين گروههاي نظاميان آمريكايي بودند كه به فيليپين بازگشتند ، و مهمترين تأسيسات ساحلي آنها را قبل از تهاجم ويران ساختند . جنگي هم پيمان را از زندانهاي چادرهاي منطقه كاباناتان نجات دهند .
از انواع ديگر نيروهاي تكاور مي توان پانصد و سي اُمين واحد مركب « موقت» را نام برد كه به عنوان نيروهاي مقاومي سازماندهي و تربيت شدند تا در پشت خطوط نيروهاي دشمن نفوذ كنند و در جنگ با ژاپن برما Burma را اشغال كنند . فرمانده اين واحد ژنرال بريگيدير(Brigadier) ( آخرين ژنرال اصلي ) يا فرانك ري مريل (Frank . D. Meril) بود كه در 2997 افسر او به عنوان مردان « غارتگر مريل » شهرت يافتند .
اعضاي تشكيل دهنده گروه تكاور « غارتگران مريل » داوطلباني بودند كه از پنجمين ، صد و پنجاه و چهارمين و سي و سومين هنگهاي پياده نظام و همچنين ديگر هنگهاي پياده نظام كه در جنگهاي جنوب غربي و جنوبي اقيانوس آرام شركت داشتند . اين افراد در پاسخ به دعوت رياست ستاد ، ژنرال جورج سي مارشال براي انجام مأموريتهاي خطرناك داوطلب شده بودند . اين افراد نيروي بدني زياد و استقامت زيادي داشتند و تعليمات پرورشي در جنگلها را گذرانده بودند و از نظر انجام عملياتهاي جنگي مورد آزمايش قرار گرفته بودند .
قبل از ورود اين نيروها به گردان برمه شمالي ، غارتگران مريلي در هندوستان تحت نظارت ويژه ژنرال اردك وينگيت در ارتش انگلستان تعليم داده مي شدند . در آنجا آنها از تاريخ فبريه يا جون سال 1943 براي يادگيري تاكيتكهاي نفوذي طولاني مدت و روشهاي پيشرفته و ساختگي ژنرال وينگيت پرورش مي يافتند . عملياتهاي اين نيروهاي غارتگر ، همزمان با عملياهاي بيست و دومين و سي هشتمين لشكرهاي چيني ها بود كه براي نجات و ترميم مناطق شمالي برما حركت كرده بودند و راه را براي ساختن جاده Leda آماده ساخته بودند . اين جاده راه آهن هندوستان را در Leda به جاده قديمي برما در چين متصل مي كرد . غارتگران نيز حركت خود را آغاز كردند و در جنگلها و بر روي كوهها از دره Hakwung در شمال غربي برما تا Myttkyina و رودخانه Irrawawdy جنگ كردند .
در پنجمين حمله اصلي و سي اُمين حمله اصلي توانستند سربازان مجرب را از لشكر هجدهم ژاپني ها را شكست دهند . با انجام عمليات در پشت نيروهاي اصلي ژاپني ها بوسيله سازماندهي خطوط ذخيــره اي و ارتباطات ، اين امكان را فراهم نمودند تا چيني ها در قسمت جنوبي پيشرفتهايي را بدست آورند . بقيه اعضاي باقيمانده در 475 اُمين هنگ پياده نظام كه آخرين جنگ خود را در 3 ـ 4 فوريه سال 1945 انجام داد ، پيوستند .
اين هنگ پياده نظام به عنوان پيشواي 75 اُمين هنگ تكاور امروزي است .
اندكي بعد از وقفه جنگ كره در جون 1950 ، هشتمين گروه تكاوران ارتشي از داوطلبان واحدهاي آمريكايي شكل گرفته شد . اين گروهان در كره تشكيل شدند و در راه رسيدن به رودخانه Yalu در طي جنگي با انجام عملياتهاي نوك حمله اي مقابل 5 حمله دشمن پايداري كردند .
در سپتامبر 1950 اداره پيام رساني ارتش ، از داوطلبان براي پرورش يافتن به عنوان تكاوران نيروي هوايي دعوت كرد . در 82 اُمين دسته نيروهاي هوايي ، 5000 يگان چترباز داوطلب شدند و از بين آنها 900 نفر براي تشكيل 8 گروهان منظم تكاور نيروي هوايي ارتش انتخاب شدند . 9 گروهان اضافي نيز از ميان نيروهاي ارتشي و نيروهاي گارد ملي رسته هاي پياده نظام انتخاب شدند . اين 17 گروهان نيروهاي هوايي تكآوران در فورت بناين Fort Beniny) ) و گرجستان تحت تعليم و فعاليت قرار گرفتند و تمرينات اضافي را نيز در كوههاي Colorado انجام مي دادند .
در سال 1950 و 1951 حدود 700 نفر از بين افراد گروهانهاي اول ، دوم ، سوم ، چهارم ، پنجم و ششم نيرو هاي هوايي تكآوران با افراد دسته هاي پياده نظام در كره جنگيدند . با حملات آبي ، هوايي ، خاكي اين شش گروهان نيروهاي تكآور هوايي توانستند حملات مسلحانه اي ترتيب داده و عميقاً در خطوط دشمن نفوذ كنند و در برابر كره شمالي و نيروي هاي چيني عمليات محرمانه اي را ترتيب دهند . در تاريخ نيروهاي تكاور ، آنها اولين افرادي بودند كه از راه پرش مي جنگيدند . پس از مداخله چيني ها ، اين تكآوران اولين گروههاي آمريكايي بودند كه از 38 اُمين سنگري كه موازي با مناطق محاصره شده بود ، عبور كردند . دومين گروهان نيروهاي هوايي تكآوران در تاريخچه ارتش آمريكا تنها واحد نيروهاي تكاور آفريقاي شمالي بودند . افراد گروهان تكاور ششم نيز در جنگ با كره براي آزادي خود تاوان خونين و سنگيني دادند . تنها يكي از شش گروهان شجاع و برادر در ميدان جنگ با كره شكست خوردند .
ديگر گروهانهاي نيروهاي تكاور ، با نيروهاي پياده نظام ايالات متحده و آلمان و ژاپن همكاري كردند . اعضاي اين گروهانها همان داوطلبان جنگ با كره در نقش نيروهاي پياده نظام بودند . تكاوري به نام ران پورتر Donn porter پس از مُردن ، به عنوان برنده مدال افتخار معرفي گرديد . در 14 اُمين جنگ كره ، تكاوران به عنوان افسران اصلي نقش داشتند و 12 نفر از بين آنها سرهنگ و افسر درجه دار ارشد شدند وبه عنوان رهبران شهرها ايفاي مسئوليت نمودند.
در طي جنگ ويتنام ، 14 گروهان نيروهاي تكاور متشكل از اعضاي داوطلب بسيار فعال از Mekong Detta تا DMZ طبقه بندي شدند . با توجه به گروههاي جدا شده آنها و دسته ها و واحدهاي نيروهاي زميني ، آنها نيروي عظيمي را تشكيل داده بودند . عملياتهاي شناسايي و انفجاري در مناطق استقرار دشمن باعث افزايش دانش جنگي قابل توجهي مي شوند . با وجود اينكه در ابتداي امر اين نيروها در گروهانهاي LRP و LRRP قرار داشتند ، بعداً به عنوان اعضاي P,O,N,M,L,K,I,H,G,F,E,D,C يا 75 اُمين نيروي پياده نظام تكاور طبقه بندي شدند .
در پي جنگ ويتنام ، نياز به نيروهاي پرورش يافته و با قابليت عكس العمل سريع تشخيص داده شد و رئيس ستاد ارتش ژنرال ابرام (Abrams) پس از جنگ جهاني دوم دستور فعال سازي واحدهاي نيروهاي تكاور جنگي را صادر كرد . اولين و دومين نيروهاي تكاور جنگي و 75 اُمين نيروي پياده نظام تشكيل شدند . اولين گروه تكاوران جنگي در fort Benning گرجستان پرورش يافتند و در 8 فوريه سال 1974 در Fort Stewart شروع به فعاليت كردند . دومين گروه تكاوران در گرجستان و در تاريخ 3 اكتبر سال 1974 فعال شدند .
در حال حاضر اولين گروه جنگي در نيروي هوايي ارتش در Hunter مستقر هستند . دومين نيروي جنگي در Fort Lewis واشنگتن مي باشد .
دور انديشي تصميـم ژنرال آبرام Abram ، درست مثل كارامدي نيروهاي جنگي تكاوران ، به مردم ايالات متحده ثابت شد . زيرا در اكتبر 1983 ، در پي حمله آمريكا به ايسلند درGrenada ، اين نيروها از شهروندان آمريكايي آن منطقه حمايت كردند و دموكراسي را دوباره بر پا ساختند . همان طور كه انتظار مي رفت نيروهاي تكاور راه را هموار ساختند . در طي اين عمليات نيروهاي تكاور با نام مستعار « خشم فوري » حمله هوايي جسورانه و كم ارتفاعي را ترتيب دادند . ( در حدود 500 فيت ) تا توانستند فرودگاه ( Point salines ) را تصرف كنند و سپس براي چند روزي به عملياتهاي خود ادامه دهند . تا اينكه ساكنين منطقه موفق شده و توانستند دانشجويان رشته پزشكي آمريكا را در آن منطقه نجات دهند .
در نتيجه نمايش كارآمدي نيروهاي تكاور جنگي ، اداره ستاد ارتش در سال 1984 اعلام كرد كه در طي 40 سال اخير نيروي واحدهاي تكاور بوسيله فعال سازي واحد تكاور ديگري به خوبي مي توانند درجه افسران و فرماندهان خود را در بالاترين حد خود افزايش دهند . اين واحدهاي جديد سومين نيروهاي جنگي تكاور ، 75 اُمين نيروهاي پياده نظام ، مراكز فرماندهي تكاوران و 75 اُمين نيروهاي پياده نظام بودند كه باعث افزايش نيروي تكاوران ارتشي شدند كه واقعاً بيش از 2000 سرباز براي هر واحد نيروهاي تكاور طرح ريزي شده بود .
در20 دسامبر سال 1989 ، 75 اُمين هنگ نيروهاي تكاور دوباره فرصت نمايش كارآمدي خود را در جنگها پيدا كردند براي اولين بارپس از شناسايي اين نيروها در سال 1984 ، افسران مراكز فرماندهـي و ديگر نيــروهاي جنگــي تكاوران در عمليات « تنها دليل » در پاناما صف آرايي كردند . در طي اين عمليات 75 افسر تكاور با اجراي عمليات هوايي به فرودگاههاي Riohata و Tocumen / Torrijos حملات خود را به سمت پاناما هدايت كرده و باز سازي حكومت دموكراسي را در پاناما آسانتر ساختند و از آمريكاييهاي مقيم آن منطقه نيز حمايت كردند .
در فواصل بين 20 دسامبر سال 1989 تا جون 1990 عملياتهاي پي در پي ديگري نيز بوسيله افسران در پاناما اجرا شدند .
در اوايل سال 1991 ، عوامل 75 اُمين نيروهاي افسران تكاور به عربـــــستان سعودي رفتند تا از عمليات « طوفان صحرا » حمايت كنند .
در اگوست سال 1993 ، عوامل 75 اُمين نيروهاي افسران تكاور به سومالي رفته و به حمايت از عمليات « باز سازي اميد » شتافتند و در نوامبر 1993 بازگشتند .
R : با علم به اين كه من به عنوان يك تكاور داوطلب شده ام ، به طور كامل مي دانم كه شغل منتخب من بسيار پر خطر است . من هميشه بايد در تقويت شخصيت ، عزت و افتخار و بالا بردن روح رفاقت و همكاري در خود تلاش كنم .
A : اين حقيقت را كه يك تكاور ، سربازي برجسته است كه در برنده ترين لبه هاي جنگهاي زميني ، هوايي ، آبي حضور دارد ، اطلاع دارم . من پذيرفته ام كه به عنوان يك نيروي تكاور ، مردم سرزمينم از من انتظار دارند كه در طول جنگ از سربازان عادي جلوتر و سريعتر حركت كرده و خيلي سختتر از آنها بجنگم .
N : هرگز نبايد در برابر دوستان خود كوتاهي كنم و همواره از نظر فكري خود را آگاه و از نظر جسمي خود را نيرومند و از نظر اخلاقي خود را استوار نگه دارم . و خود را صد درصد بيشتر از انجام وظايفي كه بر عهده دارم ، موظف و مسئول بدانم .
G : شجاعانه به تمام جهان نشان دهم كه من به صورت ويژه اي انتخاب شده ام و سربازي هستم كه به خوبي تربيت شده ام . رفتار مؤدبانه ام در برابر افسران ارشد ، پاكيزگي لباسهايم و مراقبت از وسائل و تجهيزاتم بايد نمونه بارزي براي سربازان ديگر باشد تا از من پيروي كنند .
E : با انرژي كامل در مقابل دشمنان كشورم ايستادگي مي كنم و بايد آنها را در جبهه جنگ شكست دهم چرا كه من به خوبي تعليم يافته و با تمامي قوا مي جنگم . شكست در دنياي تكاور وجود ندارد . هيچگاه دوست مجروح خود را ترك نمي كنم تا او به دست دشمن بيفتد و در هيچ شرايطي موجب گرفتاري كشورم نمي شوم .
R : با آمادگي كامل ، نيروي فيزيكي و جسمي دروني خود را نشان داده و براي تحقق اهداف نيروهاي تكاور مي جنگم و مأموريت خود را به پايان مي رسانم حتي اگر در جبهه جنگ تنها فرد زنده باشم ادامه مي دهم .
Recognizing that I volunteered as a Ranger, fully knowing the hazards of my chosen profession, I will always endeavor to uphold the prestige, honor, and high esprit de corps of the Rangers
Acknowledging the fact that a Ranger is a more elite soldier who arrives at the cutting edge of battle by land, sea, or air, I accept the fact that as a Ranger my country expects me to move further, faster, and fight harder than any other soldier
Never shall I fail my comrades I will always keep myself mentally alert, physically strong, and morally straight and I will shoulder more than my share of the task whatever it may be, one hundred percent and then some
Gallantly will I show the world that I am a specially selected and well trained soldier. My courtesy to superior officers, neatness of dress, and care of equipment shall set the example for others to follow
Energetically will I meet the enemies of my country. I shall defeat them on the field of battle for I am better trained and will fight with all my might. Surrender is not a Ranger word. I will never leave a fallen comrade to fall into the hands of the enemy and under no circumstances will I ever embarrass my country
Readily will I display the intestinal fortitude required to fight on to the Ranger objective and complete the mission, though I be the lone survivo