همه ی ما تو یه زمانهایی دلمون بدجوری می گیره و به قولی تنگ می شه!
احساس سنگینی شدیدی در قفسه سینه و…
شما در اوج این حالت چیکار می کنید؟
چه چیزی بهتون آرامش واقعی می ده؟
چون مسئله مهم و شایعیه و یه جورایی همه ی ما درگیر اون! خوبه دوستان، بدون رودروایسی حرف دلشون رو بزنند…
اخخخخخخخ گفتين مسنجر جان كه بد درديه
وقتي دلم مي گيره بي حوصله مي شم كمي تو لاك خودم ميرم و ارتباطم با اطرافيانم كمتره و فقط دوست دارم
تو خلوت خودم باشم ، وقتي دلگير مي شم انگار كه تمام دردا و فكراي منفي ميان سراغت
حتي بعضي وقتا بغض مي گيرتم .من كه اينجوريم .
واسه درمون گرفتگي دلمم كلي وقت خدارو ميگيرم بيچاره چي مي كشه از دستم !!
يا شايد يه اهنگ ارامش دهنده گوش كنم حل حل
ولي سعي مي كنم زياد توي اين شرايط نمونم
تنها کاری که می تونم بکنم گوش دادن آهنگه.همیشه دوست دارم تو این شرایط کسی رو داشته باشم تا باهاش درد و دل کنم درسته میگن بابا یا مامانا بهترین همرازن ولی نظر من این نیست چون نمیتونم اون چه توی دلمه بهشون بگم.
هی چی بگم والا !
منم وقتی دلم بگیره چند کار رو ممکنه انجام بدم :
1-بزنم بیرون از خونه و قدم بزنم و هدفون گوشی موبایلمو بزنم توی گوشم و آهنگهای غم انگیز گوش کنم . مثل ترانه Celene Dion که تایتانیک رو میخونه
2-با خودم حرف میزنم !
3-میرم کتاب میخونم
4-میرم کنار پنجره به دوردستها نگاه میکنم
5-میشینم پای کامپیوتر و اینقدر توی سایتهای مختلف میرم که اون قضیه ناراحت کننده رو فراموش کنم
6-با یک دوست خیلی خوب و صمیمی درددل میکنم حتی اگه شده از طریق چت
دیگه یادم نمیاد !!!
من هميشه غصه هامو تو صندوقچه ي دلم نگه ميدارم وقتي هم كه زادي دلم ميگيره ميرم سر سجاده و رازو نياز مي كنم.
از خدا ميخوام كه بيشتر از روز قبل صبرمو زياد كنه كه وقتي دلم ميگيره يا غصه هام زاد ميشه خودمو نبازم و صبوري كنم……..
گاهي هم آهنگ گوش ميدم اونم استاد بنان رو (آهنگ الهه ناز)………
تو خودم ميرم……….به مدت طولاني هم با كسي آنچناني حرف نميزنم!
سعي ميكنم تنها باشم.كه البته بيشتر مواقع با اينكه همه دورم هستند اما باز تنهايي رو طلب ميكنم و ميخوام تنهاي تنها باشم اينجوري خودمو آروم ميكنم……….
من تا اينجوري ميشم همه مي فهمند واسه همين ميريزن سرم كه چي شده؟چي نشده؟!
خوب اما هيچي نمي تونم بگم…………………………………….. ……………………..الانم به شدت دلم گرفته………..!!!
برای برطرف کردن غم ها و غصه ها بهتره آدم با یه نفر درد دل کنه .
خوب یقینا” همیشه آدم نمیتونه با یه نفر درد دل کنه ، این طبیعیه .
در این جاست که خود میمونه و خدا _ بهترین طبیب درد دل خداست _ آدم میتونه به خدا هر چیزی رو که نمیتونه به زبون بیاره بگه
وقتی آدم بدونه یه رحمان و رحیم صداشو میشنوه خیلی آرامش بهش دست میده .
من برای درمان درد دل سعی میکنم به کسی بگم اما اگر درد دلم سوزناک بود _ به خدای خودم رجوع میکنم.
حالا اگر بازم نشد ، میفهمم که من دلم تنگ شده ! حالا کی خدا میدونه ، بهترین راه اینه که برم بیرون یا بگم یکی بیاد پیشم اینطوری دلم دیگه گرفته نیست ، اما اصولا وقتی دلم میگیره که یه چیزی یا چه جایی رو از دست داده باشم ، خب بنا به تجربه
از اون محل برای مدتی کوتاهی دور میشم .
نمیدونم چرا ، یه چیزی میگم اما درکش و باورش سخته ، در بعضی شرایط روحانیت انسان دچار فشار میشه ، این موضوع در کل ، رابطه جسم و روح رو نشون میده ، شاید در چنین مواقعی بر خلاف تصور روحانیت خاصی از جمله شیطان بر جسم و روح
فشار وارد میکنه که انرژی مثبت افراد خارج آن محدوده یا انرژی مثبت رنگامیزی خارج آن محدوده مرفع این درد است.
موسیقی انرژی مثبت فراوانی دارد که میتواند التیام بخش درد دل باشد .
خلاصه اینکه ، در چنین مواقعی اگر شد ، تغییر محل بدیم ، اگر نشد به خدا رجوع کنیم.یا یه نفر رو برای درد دل کردن دعوت کنیم.
بقیه دوستان و دانشجو ها بگن
8 دیدگاه ها
من وقتی دلم میگیره انگار همه چی برام به آخر رسیده با خودم خیلی حرف میزنم صدامو میبرم بالا مشت به دیوار میزنم تو خونه یه جا نمیشینم آهنگم دیگه آرومم نمیکنه دنبال یکی میگردم که تموم دردمو روش خالی کنم دوس دارم ایقد صدا بزنم که بیهوش بشم ولی پیش کسی گریه نمیکنم چون میفهمم هیچ کی مث خودم نمیشه مردوم یه فکر دیگه میکنن جز خدا و خودم کسی چیزی نمیفهمه
دلم گرفته میخام با خدا حرف بزنم ولی جوابمو نمیده انگار ک منو فراموش کرده دوس دارم تو بغل مامانم گریه کنم ولی نمیخام اونم ناراحت بشه خدایا دلم گرفته از آدمات کمکم کن جون عزیزات
من وقتی دلم میگیره نمیدونم چجوری میشم دلم میگیره ضربان قلبم تند تند میشه دستام میلرزه دلم اینقدر میگیره که دلم میخواد اون لحظه فقط داد بزنم فریاد بزنم اونم روی یک دره ی بلند و پر از مه اونجا اینقدر گریه کنم اینقد حرف بزنم که خالیه خالی بشم اون موقع شاید کمی از این دلتنگی هام کم بشه اون موقع شاید بتونم راحت اشکامو بریزم شاید اون موقع بتونم …خدایا خواهش میکنم راهی چاره ای برای دلتنگی این آدم ها نشون بده خدای مهربونم دوستای گلم برام یکم فقط یکم دعا کنید از دست من که هیچ کاری ساخته نیست 😥😥😥
همیشه تو دلم به خودم فهش میدم نمیدونم ما هم اینجوری اروم میشیم دیگه
چشمام بی دلیل پرشده دیگه نمی تونم جلوشونو بگیرم چیکار کنم آخه
همیشه فکر میکردم اینایی که میان چیز میز مینویسن تو سایت ها، یجوری هستن. تا اینکه امروز دلم شکست. بدجور شکست. به روی خودم نیووردم ولی غرورمم همراه دلم شکست. سعی کردم کسی نفهمه. از خونواده ام هم کسی نفهمید. ولی خودم ک فهمیدم.
من دختر شیطونی بودم. همه ی پسرها رو اذیت میکردم. تا اینکه چندسال پیش یکی اومد تو زندگیم. بهش حسی نداشتم. فقط بخاطر اصرار اون بود. بهش کم کم وابسته شدم. اومد خاستگاریم. همه گفتن دختر این بدرد تو نمیخوره. این واست مناسب نیست. ولی بخاطر وابستگیم بهش، مرغم یه پا داشت. اون هم خیلی اصرار میکرد ک تنهاش نذارم. سعی خودش رو میکرد ک بابام رو راضی کنه.تا اینکه فهمیدم بهم خیانت کرده
خورد شدم. واسه اولین بار تو زندگیم بدجور شکستم. مقصر من نبودم ولی درد بدی بود.
از اون روز چند سال میگذره. تو این چندسال نتونستم به کسی اطمینان کنم و دل ببندم. تا اینکه چند ماه پیش با یکی آشنا شدم. تو مجازی
اومد دیدنم. نمیدونم چرا ولی بهش حس پیدا کردم. با اینکه کار خاصی واسم انجام نداد. ازش خوشم اومد. اشتباهاتش رو بخشیدم. دوباری جدا شدیم ولی باز برگشت. تا امروز. خوشحال نبودم تو این رابطه ولی نمیدونم چرا دلم فقط اونو میخواست. فقط بودنش رو میخواستم. امروز واسه همیشه کات کردیم. گفت واسم خیلی سخته (میدونم دروغ نگفت) ولی میگفت رابطه مون آینده ای نداره. هرچند خودم هم میدونستم. همش تو این چند ماه حس میکردم قبل از من یکی تو زندگیش بوده که بدجور داغونش کرده
هیچوقت بهم نگفت دوسم داره ولی از نگاهش میفهمیدم که واقعن دوسم داره.
امروز برای بار دوم از یه رابطه جدا شدم ولی فرقش با سری قبل این بود که به نفر قبلی وابسته شده بودم. وابسته به مهربونیش. ولی به این یکی وابسته نبودم. چون یاد گرفتم که تنهایی به خواسته هام برسم. موقعیتش از من پایین تر بود. ولی واسه خودش میخواستمش. نمیدونم فهمید یا نه…
با اینکه همیشه میدونستم و هر روز به خودم یادآوری میکردم که این رابطه سرانجامی نداره، خیلی غصه خوردم بی صدا
فک نکنم دیگه به کسی این حس رو داشته باشم.
میدونم الان خیلی ها میگن ن بابا زمان بگذره همه چی درست میشه. به قدرت زمان ایمان دارم ولی همون زمان قلبت رو سخت تر میکنه.
خیلی ها هستن آرزوشونه جواب سلام بهشون بدم. حاضرن هرکاری واسه بدست آوردنم بکنن ولی بین همه ی اونا نمیدونم چرا اون باید راه قلبم رو پیدا میکرد
امیدوارم دیگه هیچوقت نبینمش. چون میدونم نمیتونم خودم رو کنترل کنم که بهش یه فرصت دوباره بدم.
واسه همین از همه جا بلاکش کردم. واتس آپ. اینستاگرام. هر دو تا شماره اش
میخوام از ذهن و قلبم هم بلاکش کنم
لعنت به این زمونه دانشگاه مارو چهار سال از زندگی عقب انداخت تازه بعد تموم شدنش دوسال خدمت .زمونه و گرونی هم مارو دید به هرچی دست میزنی برابر با دیه کامل شده ماشین خونه نه میشه ازدواج کرد نه میشه مسافرت خوب و بدور از فکر رفت اگه دوروز بری گردش باید یه ماه بری حمالی کنی تا خرج اون گردشو پر کنی دیگه بخدا تا گلوم رسیده درد اخرین چیزی که از دستم میاد یه هندزفری و اهنگ غم داد زدن تو خیابونه اشکهایی که تو بالش میره تو گوشم و هندزفری اتفاق اافتاده براتون ؟
سخته سخته ما جهنمو تو دنیا دیدیم حالا میترسم فردا بعد مرگ هم بگن تو گناه زیاد کردی بفرما در هفتم جهنم …..
منم خیلی دلم گرفته حس میکنم هیچ پشت و پناهی ندارم حس میکنم تو یه مرداب کثافت روز ب روز بیشتردارم غرق میشم نمیتونم هیچ کاری کنم حال یک افسرده رودارم …دلم ۵ ۶ سال پیشو میخاد دلم دوستمو میخاد دلم خنده های اون موقعه رو میخاد دلم مامانمو میخاد ک براش حرف بزنمو بگه عیب نداره دنیا ک به اخرنرسیده …
کارم ب جایی رسیده ک خداهم منو نمیبینه